بی بی فاطمه زهرا (س) کسی است که همانطور که خودش توصیف کرده، کوههایی از رنج او را احاطه کرده است، اما شخصیت و ذهن او آنقدر منظم بوده که رنج او را از هوش نبرده است. او میدانست در چه زمانی چه کاری انجام دهد و چه بگوید. این خطبه فدکیه نمونهای از این نظم ذهنی است
فلسفه عدالت از دیدگاه حضرت زهرا (س) (سخنرانی دوم)
حضرت فاطمه زهرا (س) در خطبه فدکیه میفرمایند:
فَجَعَلَ اَللَّهُ اَلْإِيمَانَ تَطْهِيراً لَكُمْ مِنَ اَلشِّرْكِ وَ اَلصَّلاَةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ اَلْكِبْرِ وَ اَلزَّكَاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نَمَاءً فِي اَلرِّزْقِ وَ اَلصِّيَامَ تَثْبِيتاً لِلْإِخْلاَصِ وَ اَلْحَجَّ تَشْيِيداً لِلدِّينِ وَ اَلْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ وَ طَاعَتَنَا نِظَاماً لِلْمِلَّةِ وَ إِمَامَتَنَا أَمَاناً لِلْفُرْقَةِ وَ اَلْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلاَمِ وَ اَلصَّبْرَ مَعُونَةً عَلَى اِسْتِيجَابِ اَلْأَجْرِ وَ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ مَصْلَحَةً لِلْعَامَّةِ وَ بِرَّ اَلْوَالِدَيْنِ وِقَايَةً مِنَ اَلسُّخْطِ وَ صِلَةَ اَلْأَرْحَامِ مَنْسَأَةً فِي اَلْعُمُرِ ] مَنْمَاةً لِلْعَدل [ وَ اَلْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ وَ اَلْوَفَاءَ بِالنَّذْرِ تَعْرِيضاً لِلْمَغْفِرَةِ وَ تَوْفِيَةَ اَلْمَكَايِيلِ وَ اَلْمَوَازِينِ تَغْيِيراً لِلْبَخْسِ وَ اَلنَّهْيَ عَنْ شُرْبِ اَلْخَمْرِ تَنْزِيهاً عَنِ اَلرِّجْسِ وَ اِجْتِنَابَ اَلْقَذْفِ حِجَاباً عَنِ اَللَّعْنَةِ وَ تَرْكَ اَلسَّرِقَةِ إِيجَاباً لِلْعِفَّةِ وَ حَرَّمَ اَللَّهُ اَلشِّرْكَ إِخْلاَصاً لَهُ بِالرُّبُوبِيَّةِ فَاِتَّقُوا اَللّٰهَ حَقَّ تُقٰاتِهِ وَ لاٰ تَمُوتُنَّ إِلاّٰ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ – وَ أَطِيعُوا اَللَّهَ فِيمَا أَمَرَكُمْ بِهِ وَ نَهَاكُمْ عَنْهُ فَإِنَّهُ إِنَّمٰا يَخْشَى اَللّٰهَ مِنْ عِبٰادِهِ اَلْعُلَمٰاءُ.
ترجمه:
’’خداوند ایمان را سبب زدودن زنگار شرک از دلهاتان قرار داد و نماز را موجبى براى دورى شما از خودپرستى، و زکات را دستمایه بىآلایشى نفس و افزایش روزى بىدریغ و روزه را عامل تثبیت دوستى و اخلاص و حج را وسیله تقویت دین، و عدالت را مایه پیوند قلوب، و پیروى ما را سبب نظم و پیشوایى ما را مانع جدایى و افتراق، جهاد را وسیله عزّت شما و خوارى و ذلّت کفار و منافقین، و شکیبایى و صبر را موجبى براى جلب پاداش، فرمان به حلال و نهى از حرام را براى مصلحت مردم، و نیکى به پدر و مادر را موجب پیشگیرى از خشم الهى قرار داد. صله رحم را باعث افزایش جمعیت، قصاص را سبب بقاى زندگانى، وفاى به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن پیمانه و وزن را مانع از کم فروشى و کاهش (نعمات) قرار داد. بر کنار بودن از مىخوارگى را سبب پاکى از پلیدیها و پرهیز از تهمت و نسبتهاى ناروا را مانعى در برابر لعن و نفرین الهى و منع از دزدى را موجبى براى پوییدن راه عفت ساخت و پاکى و اجتناب از خوردن مال یتیمان و خوددارى از اختصاص غنیمت به خود و تقسیم آن در میان اصحاب استحقاق را باعث در امان ماندن از ظلم، و عدالت پیشگى در اجراى احکام را موجب راحتى و آرامش و ملایمت در امور مردم قرار داد. شرک را حرام نمود تا از سر اخلاص ره رستگارى پویند «پس چنان که شایسته ترس از خداست از او بترسید و تن به مرگ مدهید جز آنکه در طریق اسلام باشید» از خداوند در آنچه که شما را فرموده و یا از آنچه که بازداشته، فرمان برید که «از میان بندگان تنها دانایان از خداوند مىترسند».
عدالت رکن اصلی جامعه است
فلسفه دین محور بحث ما در بخشی از خطبه نورانی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است که بحث ما در آن پیرامون فلسفه عدالت است. وَ اَلْعَدْلَ تَنْسِيقاً لِلْقُلُوبِ: یعنی عدالت از جانب خداوند برای تنظیم و ترتیب قلوب قرار داده شده است.
خداوند متعال نیز در قرآن به عدالت فرمان داده و پیامبران و کتب آسمانی را نیز برای برقراری عدالت نازل کرده است. حضرت زهرا (سلام الله علیها) هدف از این عدالت را هماهنگی، وفاق و وحدت قلوب مردم بیان فرموده است.
قرآن عدالت را رکن اصلی جامعه اعلام کرده است که بر اساس آن جامعه بشری شکل خواهد گرفت. و همه نظامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بر این اساس وجود خواهند داشت. ما نه تنها باید عدالت را به عنوان یک صفت یا نام خداوند به یاد داشته باشیم، بلکه باید زندگی خود را نیز بر اساس عدالت ترتیب دهیم. خداوند عادل است و ما باید عادل باشیم. و تمام نظام زندگی را بر اساس عدالت بنا نهاده و اداره کنیم.
برقراری عدالت هدف رسیدن به زندگی است
همانطور که دیروز اشاره کردم، علما در مورد معانی عدالت اختلاف نظر زیادی داشتهاند و تعریف معروف عدالت که همه آن را به یاد دارند یعنی قرار دادن چیزی در جای خود، عدالت است، در واقع تعریفی از عدالت نیست، بلکه بخشی از لازمه معنای عدالت است. خداوند در قرآن از عدالت به این معنا استفاده نکرده است، بلکه خداوند آن را به معنایی که اعراب در زمان نزول قرآن میفهمیدند، به کار برده است. این معنا همان معنای لغوی است که به آن اشاره شد که هر انسانی باید حق و پاداش خود را بر اساس توانایی، زحمت و تلاش خود دریافت کند. این حق و پاداش ممکن است معنوی باشد، ممکن است مادی باشد، ممکن است مقام و منصب باشد، ممکن است ثروت و مال باشد. عدالت، دریافت پاداش بر اساس توانایی است. هر چیزی بیش از آن یا کمتر از آن بی عدالتی است.
اگر این معنای عدالت در جامعه بشری برقرار میشد، منابع و امکانات موجود در جامعه در دست یک فرد واحد جمع آوری نمیشد. اما از آنجایی که امروزه معنای عدالت در جامعه ما تحریف شده است، به طوری که منابع نه بر اساس نیاز و استحقاق، بلکه بر اساس قدرت جمعآوری میشوند. کسی که قدرت بیشتری دارد، میتواند منابع بیشتری را تصاحب کند و کسی که قدرت ندارد، از آنها محروم میشود، گرچه حقی بر آن دارد. حتی نیازهای اولیه یکی برآورده نمیشود و یکی بسیار بیشتر از نیاز خود دارد، این بیعدالتی است. خداوند متعال برای پایان دادن به این امر، برقراری عدالت را دستور داده است. بزرگترین هدف دین، ایجاد تعادل و توازن در جامعه است. به طوری که هر انسانی فرصت رسیدن به هدف خلقت خود را داشته باشد.
عدالت بستری برای توسعه استعدادهای انسانی است
انسان برای انباشت وسائل به این دنیا نیامده است. وقتی انسانی پا به این دنیا میگذارد، به شکل تخم انسانی است که حاوی تواناییها و استعدادهای مختلفی است که به تدریج با رشد و تکامل انسان به واقعیت تبدیل میشوند. این تخم انسانی همچنین توانایی تبدیل شدن به انسان را دارد و جدای از انسان بودن، توانایی تبدیل شدن به حیوان، جانور، شیطان یا حتی فرشته را نیز دارد. محیط اطراف انسان نیز در به واقعیت رساندن همه این تواناییها بسیار مؤثر است. والدین، خواهر و برادرها همه بخشی از این محیط هستند و همه این افراد بر توانایی هایی که در درون کودک رشد و توسعه مییابند، تأثیر میگذارند.
این محیط انسان را از هدف خلقتش دور میکند، زیرا در محیطی که آن متولد میشود، اصلاً مفهومی از هدف خلقت وجود ندارد. همه چیزهای دیگر در آنجا وجود دارد، انواع مهارتهای دنیوی، انواع لهو ولعب ها، لذتهای دنیوی، فتنه و فساد، همه چیز در این محیط بخشی از غذای انسان میشود، اما آنچه که در نزدیک کردن این انسان به هدف خلقت، یعنی انسانیت مفید باشد، یافت نمیشود. همانطور که افرادی که قبل از زمان رسول خدا متولد میشدند، در محیط جاهلیت قرار میگرفتند، یعنی این انسان به محض اینکه پا به دنیا میگذاشت، به آغوش جهل میرفت. امروز هم همینطور است، حتی امروز، پس از تولد یک کودک، او به آغوش انواع محیطها میرود و آن محیطها شخصیت او را شکل میدهند. هدف اصلی، یعنی تبدیل این تخم انسانی به یک انسان کامل، هرگز محقق نمیشود زیرا در هیچ کجای دنیای امروز هیچ محیط یا نهادی وجود ندارد که به انسان انسانیت آموزش دهد. نهادهایی وجود دارند که همه چیز دیگر را آموزش میدهند، که برای تبدیل انسان به یک سیرک کار میکنند، اما هیچ نهادی وجود ندارد که به او درس انسانیت بدهد.
برای تربیت انسانیت، انسان به یک محیط انسانساز نیاز دارد که در آن هیچ یک از این بیماریها و بلاهای دیگر وجود نداشته باشد. این محیط انسانساز از طریق عدالت برقرار میشود. عدل محیط انسانسازی را فراهم میکند. با توجه به معانی عدل، به این مثال توجه کنید: اگر عدالت نباشد چه اتفاقی میافتد؟ اگر باری به وزن ۱۰۰ کیلوگرم در یک طرف شتر قرار گیرد و در طرف دیگر چیزی قرار نگیرد، یا اگر قرار داده شود، ده یا بیست کیلوگرم قرار داده شود، میتوانید حدس بزنید که چه اتفاقی برای این شتر خواهد افتاد. در ابتدا، او قادر به بلند کردن این وزن نامتعادل نخواهد بود و اگر سعی کند آن را بلند کند، کالاها به زمین میافتند.
چرا کالاها به زمین افتادند؟ از آنجایی که در طرف دیگر کالایی با وزن یکسان وجود ندارد، عدالت این است که کالاهای یکسان در دو طرف قرار گیرند. اگر عدالت وجود داشته باشد، این شتر سرپا خواهد ماند و به هدف خود خواهد رسید.
معنای عدالت در جامعه
معنای عدالت در جامعه چیست؟ عدالت در جامعه به این معنی است که به اندازه نیاز یک فرد؛ نیاز وزن یک طرف است، و ماهیت نیاز و به اندازه نیاز، همان ماهیت و مقدار چیزی که نیاز را برآورده میکند، باید در طرف دیگر فراهم شود. این عدالت است. به عنوان مثال، فردی گرسنه است، گرسنگی نوعی نیاز است. برای رفع گرسنگی خود، به دو قرص نان نیاز دارد، نه بیشتر و نه کمتر. حال اگر در ازای این گرسنگی، دو قرص نان دریافت کند، این عدالت است. به اندازه گرسنگیاش نان دریافت کند. به اندازه تشنگیاش آب دریافت کند. و وقتی گرسنه میشود، همزمان نان دریافت کند. یعنی به اندازه نیازش، هر جا که نیاز باشد و هر وقت نیاز باشد، چیزهایی که این نیاز را برطرف میکنند، به همان مقدار در آن زمان در دسترس باشند. این عدالت نامیده میشود.
با استفاده از این مثال، شما شروع به نوشتن یکی یکی از نیازهای اساسی یک جامعه انسانی، کنید. نیازهای مادی و معنوی، و سپس علاوه بر آنها، نیازها و منابعی که منجر به هدف خلقت میشوند. هدف زندگی با برآورده شدن نیازهای مادی محقق نمیشود. نیازهای معنوی حتی از نیازهای مادی هم بیشتر هستند، حتی اگر هر دو برآورده شوند، لازم نیست که فرد به خاطر آنها نیز تکامل یابد. ممکن است با برآورده شدن این نیازها، به آنها معتاد شود. و گرفتار عشق به آن وسائل شود، و نتواند به هدف زندگی برسد.
عدالت وسیلهای برای تکامل است
عدالت زمینه رشد و تکامل و تعلیم و تربیت انسان را فراهم میکند. تمام منابعی که خداوند متعال برای انسان فراهم کرده است باید به گونهای توزیع شود که صاحب حق به حق خود برسد. این عدالت اجتماعی است.
برقراری عدالت هدف نیست که اگر عدالت در جامعه برقرار شود، هدف محقق میشود، بلکه عدالت وسیلهای برای رسیدن به هدف زندگی است. جامعهای که در آن عدالت برقرار باشد، فرصت رسیدن به هدف خلقت خود و رسیدن به کمال را پیدا میکند. وقتی نیازهای معنوی و مادی انسان برآورده شود، انسان فرصت پیمودن مسیر تربیت و کمال را پیدا میکند، اما اگر نیازها برآورده نشود، انسان در تمام طول زندگی خود درگیر برآورده کردن نیازهای مادی یا معنوی خود میماند و هدف واقعی خود را فراموش میکند یا فرصت رسیدن به آن را پیدا نمیکند.
مهمترین چیز برای تربیت، آسایش و آرامش است. به عنوان مثال، شما گرسنه هستید. گرسنگی یعنی معده شما خالی باشد و تمام بدن شما غذا بخواهد. هر عضوی از بدن شما، حتی مو و ناخن شما، دائماً به غذا نیاز دارد. و اگر چیزی در معده قرار داده نشود، این گرسنگی همچنان افزایش مییابد و بدن ضعیف میشود و فرد قادر به انجام هیچ کاری نیست. بنابراین، تنها درمان گرسنگی، تأمین غذا برای بدن است. این دقیقاً در مورد جامعه صدق میکند. اگر جامعه چیزهایی را که نیاز دارد نداشته باشد، جامعه در وضعیت گرسنگی قرار دارد.
نظام عدالت و تأمین نیازهای اولیه
اگر کسی نیازهای اولیهاش برآورده نشده باشد، به او میگویید که باید خلیفه الله شوی. به یک انسان کامل تبدیل شوی. برای تبدیل شدن به یک انسان کامل، باید همه نوع آسایش فراهم شود. مانند این است که یک فرد گرسنه را بیاورید و او را در کلاس بنشانید، به جای اینکه به درس گوش دهد، دائماً نگران غذا خواهد بود. هر چه انسان نیاز شدید به آن دارد آن بر قلب و ذهن او غالب میشود. اگر تا به حال گرسنه خوابیدهاید و تمام شب خواب غذا دیدهاید، حتماً خودتان آن را تجربه کردهاید.
بنابراین، نیازهای اولیه هر انسانی باید برآورده شود و برای برآورده شدن نیازهای اولیه، خداوند یک نظام عدالت ایجاد کرده است. تا نیازهای هر جامعه متناسب با آن برآورده شود و جامعه با آرامش خاطر که هدف زندگی آن است، به سوی کمال حرکت کند.
این اصلا به این معنا نیست که شما در خانه بنشینید و پیامبران یا امامان کیسههایی را حمل کنند و بیاورند یا حاکمان به خانه شما بیایند و به شما غذا بدهند. عدالت به این معناست که شما باید سخت کار کنید اما به شما فرصت کار داده شود. عدالت این است که به هر انسانی فرصت داده شود تا بر اساس توانایی یا تخصص خود زحمت بکشد.
داشتن قلبی مطمئن شرط پیشرفت و کمال است
از این رو، حضرت فاطمه زهرا (س) این موضوع را مهم دانستند و آن را بخشی از خطبه خود قرار دادند و فرمودند: جعل الله العدل تنسیقا للقلوب. خداوند عدالت را برای نظم و ترتیب و هماهنگی دلها قرار داده است. بیبی میخواهد بگوید جامعهای که در آن عدالت برقرار باشد، آرام خواهد بود، نظم و ترتیب برقرار خواهد شد، آرامش روانی حاصل میشود و جامعه در مسیر کمال انسانی قرار خواهد گرفت.
اگر دل انسان پریشان و مضطرب باشد، هرگز نمیتواند هدایت درست را پیدا کند. استاد ما، مرحوم حسنزاده آملی که شخصیتی بینظیر بود، همیشه میگفت اگر به یک درصد از آنچه میخوانیم عمل کنیم، همه از اولیای خدا میشویم. و خود ایشان قطعاً یکی از اولیای خدا بودند. روش تدریس ایشان این بود که هرگز اجازه نمیدادند کسی در طول درس اعتراض یا سؤالی بپرسد و اگر کسی سؤالی میپرسید، به او پاسخ نمیداد. روزی، طلبه جدیدی به محض شروع درس آمد و سؤالی پرسید که سؤال او نیز بسیار نامناسب و بیربط بود. آن روز، برخلاف معمول، استاد هنگام تدریس مکث کرد و گفت: «عزیزم، فکر میکنم پول نداری. تو در مضیقه مالی هستی، بنابراین فرصت فکر کردن درست را نداری.» وقتی انسان در مشکلی گیر میکند، چنین افکار نامناسبی به ذهنش خطور میکند و انرژی تفکر درست را از دست میدهد. اگر ذهن آرام نباشد، نه میتواند درست فکر کند، نه میتواند درس بخواند، نه میتواند عبادت کند و نه میتواند کار فکری انجام دهد. چگونه کسی که قلب و ذهنش تحت فشار و تنش است، میتواند از طریق رشد و کمال به اهداف انسانی برسد؟ به همین دلیل است که خداوند متعال نعمتهای مادی فراوانی را آفریده است تا انسان بتواند نیازهای مادی خود را برآورده کند و به آرامش برسد و سپس قلب و ذهن خود را به سوی خدا معطوف کند. به همین دلیل است که حضرت بیبی فاطمه (س) میفرماید که خداوند دستور برقراری نظام عدالت را داده است تا منابع مادی نزد یک گروه جمع نشود و دیگران محروم بمانند. از آنجایی که قلبهای طبقه محروم تحت تنش و اضطراب باقی میمانند، هرگز نظم و ترتیبی در قلب و ذهن آنها ایجاد نمیشود و نمیتوانند تربیت یابنند.
نظم و ترتیب ذهنی و شخصیت حضرت بیبی زهرا (س)
درست مانند وضعیت اتاقهای طلاب، هیچ چیز سر جای خود نیست، و بینظمی از دور قابل مشاهده است، اما خانهها، زندگی و ذهن برخی افراد بسیار منظم است. همانطور که خانه و اتاق منظمی وجود دارد، شخصیت و ذهن منظمی نیز وجود دارد. ذهن منظم، ذهنی است که در آن تمام تصورات و افکار منظم و مرتب هستند. در ذهن خود، قفسه بندی و کتابخانهای از افکارش ایجاد کرده و کارهای ضروری و اولویتها را در یک قفسه، کارهای غیرضروری را در قفسه دیگر، کارهای روزانه را در قفسه جداگانه، و همینطور کارهای هفتگی را در قفسه جداگانه نگه میدارد و بر این اساس، زندگی خود را میگذراند. وقتی صبح از خواب بیدار میشود، میداند کدام کار را انجام دهد و کدام کارها را قبل از خواب شب به پایان برساند. این کسی است که ذهن منظمی دارد. سازماندهی و نظم ذهن به شخصیت انسان تاثیر میگزارد. و سازماندهی شخصیت به خانه و جامعهاش. و اینها معانی بسیار عمیقی هستند که حضرت زهرا (س) بیان کردهاند.
بی بی فاطمه زهرا (س) کسی است که همانطور که خودش توصیف کرده، کوههایی از رنج او را احاطه کرده است، اما شخصیت و ذهن او آنقدر منظم بوده که رنج او را از هوش نبرده است. او میدانست در چه زمانی چه کاری انجام دهد و چه بگوید. این خطبه فدکیه نمونهای از این نظم ذهنی است.
