اگر فرزندان خود را به موقع ازدواج ندهید، آنها چاره دیگری ندارند. فرزندان به دلیل استدلال ناموجه شما منتظر نمیمانند. در عوض، به اعمال نامشروعی مانند زنا، لواط، خودارضایی روی میآورند.
تقوا در امور جنسی (۱۷) – تمتع و حلاله – تفاسیر نادرست/ خطرات غلو: محکومیت ادعاهای معنوی دروغین و شیطانی
خداوند نظام کاملی برای محافظت از امور مختلف زندگی ما آفریده است. اما مؤمنان فقط ادعای ایمان به این نظام الهی را دارند، در حالی که در عمل از آن دور هستند. مهمترین امر در امور زندگی، امر جنسی است که در مرحله اول از طریق ازدواج میتوان آن را تامین کرد. و اگر ازدواج ممکن نباشد، راه عفت را باید پیش گرفت، زیرا بدون ازدواج یا عفت، تقوا در این حوزه از زندگی ممکن نخواهد بود.
همانطور که برای رفع گرسنگی و تشنگی به غذا و آب حلال نیاز است، برای ارضای امیال جنسی نیز به وسایل مشروع و قانونی نیاز است. انسان نباید راه هرزگی را که راهی نامشروع برای ارضای امیال جنسی است، در پیش گیرد. دومین وسیله نامشروع، خودارضایی است.
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلًا أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ ۚ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ ۚ بَعْضُكُم مِّنۢ بَعْضٍ ۚ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَٰتٍ غَيْرَ مُسَافِحَٰتٍ وَلَا مُتَّخِذَٰتِ أَخْدَانٍ ۚ فَإِذَآ أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَٰحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَٰتِ مِنَ الْعَذَابِ ۚ ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِىَ الْعَنَتَ مِنكُمْ ۚ وَأَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
هر كس از شما كه توان مالى ندارد [تا] زنانِ آزاد مؤمن را به همسرى بگيرد، پس از ميان كنيزانتان، دختران جوان مومن را كه مالكشان هستيد به زنى بگيرد – و خدا به ايمان شما داناتر است.شما [مومنان] همه از يكديگريد- پس دختران كنيز را با اجازۀ صاحبانشان به همسرى بگيريد و اُجرت هايشان (مهريه شان را) به طور متعارف و شايسته به آنان بپردازيد.البتهّ در صورتى كه پاكدامن باشند و آشكارا كار زشت نكنند و جزء دوست گيران پنهانى[نه آشكارا و نه پنهانى زناكار] نباشند، هنگامى كه اين كنيزان شوهردار شدند اگر مرتكب عمل زشتى شوند در اين صورت بر آنان نصف كيفرى است كه بر زنان آزاد است، اين [ازدواج با كنيزان] براى كسى از شماست كه از مشقّت [آلوده شدن به زنا] بترسد و [البتهّ] صبر كردن [تا زمان تمكّنّ مالى براى ازدواج] براى شما بهتر است، و خدا آمرزندۀ بسيار مهربان است.
عدم جواز دینی برای به تأخیر انداختن ازدواج به دلایل نامشروع
دین اجازه به تأخیر انداختن ازدواج به دلایل نامشروع، مانند انتظار برای ازدواج خواهران، عدم تکمیل تحصیلات یا نداشتن مبلغ زیادی برای مراسم عروسی را نمیدهد. آیه میگوید هر کسی که به سن بلوغ میرسد باید ازدواج کند. اما اگر کسی به دلایل واقعی نتواند با زن مؤمن ازدواج کند، حق ندارد به وسایل نامشروع متوسل شود. در عوض، قرآن ازدواج با کنیز را توصیه میکند – به شرطی که مؤمن باشد.
اگر کسی با کنیز ازدواج کند، باید با اجازه صاحبش باشد و غرامت و حقوقی که به او تعلق میگیرد کمتر از حقوق یک زن آزاد است. امروزه، کنیزان وجود ندارند چون دیگر بردهای وجود ندارد. اما اگر برده وجود داشته باشد، باید پاکدامن باشد، نمیتواند زنای آشکار مرتکب شود و نمیتواند در ’ اخدان‘ دست داشته باشد.
روابط نامشروع پنهانی
چگونه بفهمیم کسی با کسی رابطه نامشروع دارد؟ در این روزگار، فهمیدن این موضوع بسیار آسان است: میتوانید رمز عبور تلفن همراه، فیسبوک، اینستاگرام و حسابهای کاربری شبکههای اجتماعی آن شخص را پیدا کنید و متوجه شوید که چه روابط پنهانی دارد. قرآن روابط پنهانی با نامحرم را ممنوع کرده است و این شامل همه مردان و زنان میشود. نباید با زناکار یا کسی که روابط نامشروع پنهانی دارد، ازدواج کنید.
اگر این کنیزان را پاک میدانید و پس از ازدواج با آنها مشخص شود که در فساد اخلاقی دست داشتهاند، مجازات آنها نصف مجازات زنان آزاد است. این روش جایگزین، یعنی ازدواج با کنیزان، برای کسانی است که از افتادن به گناه میترسند.
سهلانگاری از فقه قرآنی و مفهوم «عنت»
اصالت در دین با فقه قرآنی است، اما فقهی که ما داریم اغلب بر موارد فرضی تأکید میکند. به عنوان مثال، در فقه ما، حکمی وجود دارد که اگر ادرار از قسمت دیگری از بدن خارج شود چه باید کرد؟ آیا ادرار از بینی یا دهان بیرون میآید؟ از نظر پزشکی، این هرگز اتفاق نمیافتد، اما در فقه ما، چنین مواردی هنوز در مباحث وضو مورد بحث قرار میگیرد.
در فقه قرآنی یکی از مسائل واقعی، مسئلهی عنت (ذَٰلِكَ لِمَنْ خَشِىَ الْعَنَتَ مِنكُمْ ۚ) است. عنت به معنای تحت فشار غیرقابل تحمل قرار گرفتن است. قرآن میگوید اگر ازدواج نکنی، تحت فشار قرار میگیری. در چنین حالتی، او اینترنت را باز میکند، زن نامحرمی پیدا میکند و سعی میکند از فشار خارج شود.
والدین پسر خود را پرهیزگار میدانند زیرا او از ازدواج حرفی نمیزند. آنها نمیدانند که چند بار مرتکب سفاح یا اخدان میشود زیرا او تحت فشار قرار گرفته است. باید برای این موضوع چارهای اندیشید. نیروی جنسی بیشترین فشار را در مقایسه با سایر قوا در فرد ایجاد میکند.
انسان میتواند گرسنگی را از طریق ورزش تحمل کند. پس از کالبدشکافی شهید بزرگ یحیی سنوار، مشخص شد که او ۷۲ ساعت در حین جنگ گرسنه بوده است. او سه روز غذا نخورده بود، اما چون ارادهاش قوی بود، میتوانست گرسنگی را تحمل کند. اما حتی قویترین مردان نیز تحمل فشار میل جنسی را بسیار دشوار میدانند.
قرآن اشاره میکند که اگر مردی نمیتواند با زن آزاد ازدواج کند، تنها در صورتی که از فشار جنسی بترسد، باید با کنیز پاکدامن ازدواج کند. اما اگر فشار شدید نباشد، باید با عفت رفتار کند. عنت ضد عفت است.
معنای سفاح و سوءاستفاده از توانایی جنسی
به گفته علما، سفاح زنا است، اما از لحاظ لغوی به معنای هدر دادن چیزی است. به عنوان مثال، اگر آب را از یک سطل در ناودان یا روی زمین بریزید، این هم سفاح است. هدر دادن چیزی مفید، سفاح است.
در روابط جنسی مشروع، فرد از قدرت جنسی استفاده میکند که برکات زیادی دارد، یکی از آنها افزایش نسل بشر است. این قدرت برای یک هدف عالی ذخیره شده است، همانطور که در طول تاریخ بشر دیده شده است کارهای بزرگی که آدم های بزرگ انجام دادهاند، پس از تولد آنها اتفاق افتاده است و تولد آنها به دلیل همین قوه جنسی بوده است.
این قوه مانند سایر قواها یک نعمت الهی است، اما ما آن را از دیدگاه قرآنی بیان نکردهایم. در عوض، حتی ذکر آن را نیز شر میدانیم.
هر عملی از این نوع غیر از روابط جنسی مشروع سفاح است. همانطور که در داستان قوم لوط اشاره کردیم، افرادی به در خانه لوط آمدند و خواستار رابطه جنسی با مهمانان او شدند و لوط به آنها توصیه کرد که ازدواج کنند. اگر مردی با مرد دیگری رابطه جنسی داشته باشد، این عمل همجنسگرایی (لواط) است که مجازات اعدام مستقیم و بدون هیچ استثنایی برای آن وجود دارد. اگر زنی این کار را با زن دیگری انجام دهد، مساحقه نامیده میشود، زیرا این عمل نیز در روایات حرام اعلام شده است. این روزها از این قبیل کارها بسیار رایج شده است.
تقصیر والدین در جلوگیری از ازدواج فرزندان
یک بار دختری به من نامهای نوشت و گفت که خواستگارهای زیادی برای او آمدهاند، اما پدرش همه آنها را رد کرده است زیرا حقوق او را میخواسته است. در یک مورد، پدر حاضر بود خواستگاری را بپذیرد به شرطی که پس از ازدواج، دختر کار کند و حقوق او مادامالعمر به پدرش برسد.
برای چنین پدری، سرپرستی او پایان مییابد. راه حل این است که اجازه پدری که انتظارات ناعادلانهای از فرزندان خود دارد، لازم نیست. سرپرستی در محدوده وظایف دینی است. در چنین حالتی، فرزندان میتوانند خودشان تصمیم بگیرند.
اگر فرزندان خود را به موقع ازدواج ندهید، آنها چاره دیگری ندارند. فرزندان به دلیل استدلال ناموجه شما منتظر نمیمانند. در عوض، به اعمال نامشروعی مانند زنا، لواط، خودارضایی روی میآورند.
اگر کسی تحت فشار جنسی است، باید ازدواج کند. و اگر این ممکن نیست، باید با کنیز ازدواج کند، همانطور که در آیه ذکر شده است. علاوه بر این، راههای دیگری نیز وجود دارد که من ارائه خواهم داد.
مشاهدات شخصی: سوء رفتار جنسی و نیاز به توضیح این موضوع
در زمان جوانی وقتی برای تبلیغ به جاهای مختلف میرفتم، اولین کاری که انجام میدادم مطالعه جامعه و بحث در مورد مشکلات فعلی آن بود. در یک جا، مردم به من گفتند که روابط جنسی نامشروع در جامعه آنها گسترده است. آنها به من گفتند که یک سینما ویدئو در کنار مسجد وجود دارد که مردم فیلمهای مستهجن تماشا میکردند و سپس برای نماز میآمدند.
فساد جنسی در هر سطحی اتفاق میافتد. این اولین باری بود که من در مورد موضوع «فلسفه سکس در اسلام» صحبت کردم.
یکی از بزرگان به من گفت که موضوع من اشتباه است زیرا این مشکل در جامعه آنها وجود ندارد. او مرا به خانهاش دعوت کرد، دو پسرش را معرفی کرد و به آنها گفت که آنها بچه های بسیار خوب و پرهیزگار هستند، نماز تهجد میخوانند و بسیار پاک هستند.
بعداً، در یک کارگاه جوانان در یک پارک گردشگری، همان دو پسر به طور خصوصی نزد من آمدند و گفتند: پدرمان همه اینها را در مورد ما گفته است، اما ما هر دو تحت فشار جنسی هستیم و هر روز این گناهان را مرتکب میشویم، نماز میخوانیم، تهجد هم میخوانیم، اما این اعمال شنیع را هم انجام میدهیم. از زمانی که شما این موضوع را شروع کردید، ما شجاعت صحبت کردن را پیدا کردهایم.
سپس به پدرشان گفتم که جدی باشد و امور ازدواج آنها را ترتیب دهد. حداقل آنها میتوانند نکاح کنند، حتی اگر با هم زندگی نکنند، تا به زنا نیفتند.
زنا زمانی اتفاق میافتد که فساد اخلاقی ایجاد شود. حتی افراد متاهل نیز مرتکب زنا میشوند، زیرا در ازدواج رضایت ندارند و فشار داخلی وجود دارد.
هدف ازدواج: تمتع و استمتاع
به دلیل مشکلات مختلف، زن و شوهر فراموش میکنند که هدف اول ازدواج، برآورده کردن این نیاز است. یکی از اهداف ازدواج که در قرآن ذکر شده، تمتع است. همه کلمه متعه را به خاطر دارند، اما تمتع و استمتاع در قرآن مکرراً به کار رفته است. ما با اصطلاحات قرآنی آشنا نیستیم.
کلمه متعه در بین ما رایج است. اهل سنت با تحریف معنای متعه، شیعیان را هدف قرار میدهند، حال آنکه این اهانت قرآن است چون این کلمه در قرآن استفاده شده است. روحانیون شیعه نیز به همین ترتیب اصطلاح حلاله را که آن هم یک اصطلاح و حکم قرآنی است، بخاطر اهل سنت تحریف میکنند.
حلاله به این معنی است که اگر مردی زن خود را سه طلاق دهد – سه طلاق در سه بار نه اینکه سه بار طلاق طلاق طلا بگوید، این سه طلاق نیست، بلکه یک بار طلاق میدهد، سپس در مدت عده به او رجوع میکند، سپس دوباره او را طلاق میدهد، دوباره به او رجوع میکند و سپس برای بار سوم او را طلاق میدهد، پس بعد از این عمل سوم دیگر رجوعی وجود ندارد. راه ازدواج مجدد با آن زن این است که زن با مرد دیگری ازدواج کند، سپس اگر شوهر جدید او را طلاق دهد، میتواند پس از مدت عده با شوهر اول خود ازدواج کند. این حلاله است.
این مسئله در بین اهل سنت رایجتر است زیرا آنها به سه طلاقه در یک جلسه اعتقاد دارند، به جز اهل حدیث که فقه آنها شبیه فقه شیعه است. اهل سنت به حلاله نیاز دارند که برخی از این مفتیها مشتاق و منتظر ازدواج با چنین زنانی هستند. علمای شیعه این حلاله را مسخره میکنند. به همین ترتیب، اهل سنت متعه را مسخره میکنند. متعه و مشتقات آن هفتاد بار در قرآن ذکر شده است.
کاربرد قرآنی واژه متعه و تفاسیر نادرست
قرآن در موارد مختلفی به متعه اشاره دارد – در سفر، ازدواج و طلاق. قرآن میگوید طلاق باید با متعه انجام شود. خداوند متعال به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد تا برخی از همسرانی را که به پیامبر آزار میدادند، طلاق متعه بدهد.
قرآن میگوید که مال، دارایی، اسب و زنان، متاع شما هستند. یعنی هدف از زندگی، زندگی با تمتع است. خداوند متاع را برای تمتع آفریده است. تمتع در هر جنبهای از زندگی انسان ضروری است.
با این حال، به دلیل فرقهگرایی، ما از بیان این کلمه خودداری میکنیم. خود شیعیان معنای متعه را فقط به معنایی که اهل سنت ارائه میدهند، میفهمند. همانطور که تفسیر اهل سنت از ولایت به دوستی تبدیل شد و شیعیان عملاً اعتقاد خود را بر این تعریف بنا نهادند. ۱۴۰۰ سال است که شیعیان عمدتاً بر عشق علی (ع) تمرکز کردهاند اما از محبت علی فراتر نرفتهاند. عشق به علی بسیار افزایش یافته است اما حقوق علی ناقص مانده است. قرآن همچنین تمتع را در ازدواج، چه دائم و چه موقت، و در زندگی پس از ازدواج و حتی در طلاق لازم می داند، اما ما دین و قرآن را اشتباه فهمیده و آن را به دلخواه خود تفسیر کردهایم.
خطبه دوم
منبعی که خداوند متعال برای تقوا تعیین کرده است، قرآن کریم، شخصیت والای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و زندگی و آموزههای ائمه اطهار (علیهم السلام) است.
و برجستهترین و جامعترین منبع تقوا، زندگی، شخصیت، حکمت و حکومت امیرالمؤمنین (علیه السلام) است. این منبع جامع تقوا است.
و اگر نهج البلاغه را در نظر بگیریم، بیشترین مباحث بر دو موضوع تمرکز دارند: یکی توحید و دیگری تقوا. هر چیز دیگری فرعی از این دو موضوع اصلی است. همین دو موضوع در قرآن اساسی هستند؛ توحید و تقوا.
امیرالمؤمنین (ع) در حکمت ۱۱۷ میفرماید: «دو گروه در میان مردم هلاک خواهند بود، گروهی که مرا بیش از حد دوست دارد، و گروهی که مرا دشمن دارد.»
در این زمینه، امیرالمؤمنین (ع) راهنمایی کردهاند که خطر غالیان چقدر بزرگ است. و همه ائمه اطهار (ع)، به ویژه امام رضا (ع)، خطر غالیان را بزرگترین خطر دانستهاند.
در روایت شماره بیست و پنجم این باب، مرحوم علامه مجلسی (رحمه الله) نقل میکند:
از حماد بن عثمان، از زراره، از ابو عبدالله (علیه السلام) نقل شده است که شخصی خطاب به امام جعفر صادق (علیه السلام) میگوید:
به من بگو، این حمزه ادعا میکند که مولا علی (علیه السلام) در خواب به او میآید، یا در بیداری پیش او می آید.
امام فرمود که صورتی که او میبیند، صورت شیطان است. ابلیس شیطانی را بر او تحمیل کرده است که او را امام میداند. شیطان میتواند به هر صورتی به انسان بیاید. اما هرگز نمیتواند به صورت امام بیاید.
این روایت به این معناست که چنین غالیانی داستانهایی را جعل میکنند و چنین خوابهایی بیان می کنند تا مردم را تحت تأثیر قرار دهند و به مردم بباورانند که آنها بسیار به امامان نزدیک هستند.
همچنین در روایت شماره بیست و هفتم، راوی میگوید که من نزد امام جعفر صادق (ع) نشسته بودم که مردی آمد و گفت: فدایت شوم، ابومنصور (غالی) میگوید که خداوند او را آنقدر بالا برد که سرش به عرش خورد و او به فارسی از خداوند پاسخ دریافت کرد.
امام جعفر صادق (ع) فرمود که ابلیس برای خود عرشی بین زمین و آسمان ساخته است و در آنجا پیروان شیطانی خود را نگه میدارد و پیروان شیطانی خود را به صورت انسان از زمین دعوت میکند و آنها را به این عرش بالا میبرد و چنین وانمود میکند که شما بر عرش خدا هستید. و ابومنصور نیز به عرش ابلیس رفته است و نه به عرش خدا. لعنت خدا بر ابومنصور و امام (ع) سه بار او را لعنت کردند.
این نمونهای از چگونگی گرفتار شدن برخی افراد در دام شیطان است و شیطان آنها را در دام خود گرفتار میکند به گونهای که آنها را به عرش خود میبرد و کرامات خود را در آنجا به آنها نشان میدهد. سپس این افراد به زمین میآیند و با گفتن آن کرامات شیطانی، دیگران را گمراه میکنند. این کاری است که غالیها انجام میدهند، آنها داستانهای ساختگی میگویند و مردم را گمراه میکنند.
