سه اقدامات عملی که خود امام برداشته بود: یکی اعلام روز جهانی قدس برای افزایش آگاهی عمومی، دوم تشکیل سپاه قدس و سوم تشکیل حزب الله. حالا قرار بود این اقدامات جلو برود و از طریق روز جهانی قدس، به مبارزه مسلحانه از طریق سپاه قدس بپردازد و سازمان های مختلف حزب اللهی را در اطراف اسرائیل تشکیل دهد، اما این اتفاق نیفتاد.
نهضت آزادی فلسطین و امام خمینی؛ گام ها و چالش ها

بسم الله الرحمن الرحیم.
نهضت آزادی فلسطین و امام خمینی رحمه الله
گام ها و چالش ها
گام های مهم امام خمینی (ره) در راه آزادی فلسطین
آغاز نهضت آزادی فلسطین و اعلام روز جهانی قدس
آخرین جمعه ماه مبارک رمضان به نام روز جهانی قدس نامگذاری شده است. یکی از گام های اساسی امام خمینی رحمة الله در 46 سال پیش در چنین روزی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار حکومت اسلامی در سطح جهانی، اعلام روز قدس بود که نهضت آزادسازی قبله اول، مسجد الاقصی و فلسطین را به راه انداخت و از ائتلاف مسلمانان امت خواستار شد.
بین شرایط آن زمان و امروز تفاوت زیادی وجود دارد. امروز در سال 2025 راهپیمایی های روز قدس را در شهر لاهور پاکستان به صورت مسالمت آمیز برگزار کرده ایم. اما وقتی مرحوم امام راحل روز قدس را اعلام کردند، اوضاع این گونه نبود. امام خمینی (رحمة الله علیه) همزمان با آغاز نهضت انقلاب اسلامی، مانیفست آزادی فلسطین را ارائه کردند. ایشان پانزده سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، آزادی ایران و فلسطین را هدف خود اعلام کرده بودند، اما بدیهی است که امام در آن زمان هویتی که پس از انقلاب اسلامی به وجود آمد را نداشتند. امام خمینی در آن زمان به عنوان مجتهد و فقیه وظایف و مسئولیت های خود را انجام می دادند. امام بر خلاف سایر علما موضع خود را درمورد فلسطین اعلام کردند با اینکه آنها دارای شخصیت های بزرگ و مقام فقاهت و مرجعیت بودند و حوزه های علمیه قم و نجف و جهان تشیع را رهبری می کردند ولی در مورد فلسطین کاملاً سکوت کرده بودند.
نقش کشورهای عربی در اشغال فلسطین توسط صهیونیست ها
در میان اهل سنت و اهل تشیع سکوت کامل حاکم بود. هیچ کس از فلسطین نه در جلسات سیاسی نام می برد و نه در مراسم مذهبی از فلسطین حرفی بر زبان می آمد. اگرچه در درون اهل سنت تشکل هایی وجود داشت که با پرچم جهاد و مبارزه قیام کرده بودند، مانند اخوان المسلمین که در مصر پا به عرصه وجود گذاشت و اندکی بیداری در جهان اسلام آغاز شد، اما این تشکل ها نه رسماً برای آزادی فلسطین سازماندهی می کردند و نه هیچ حرکت و جنبشی داشتند. سازمانهای مقاومت متشکل از گروههای فلسطینی بودند، اما این سازمانها مذهبی نبودند، بلکه سازمانهای ملی یعنی عربی و فلسطینی بودند. آنها سازمان هایی بودند که بر اساس عربیت و فلسطینی گرایی شکل گرفته بودند و در هیچ سطحی کار موثری انجام نمی شد. پس از تأسیس اسرائیل، اعراب شش جنگ علیه آن انجام دادند و در هر شش جنگ کاملاً شکست خوردند. فلسطین در مرحله اول بدون جنگ به عنوان هدیه به بریتانیا داده شد. و انگلیس این هدیه را به یهودیان صهیونیست تقدیم کرد. زمانی که صهیونیست ها بر فلسطین مسلط شدند، قصد تصرف سرزمین های بیشتری را داشتند و دست خود را به سمت سرزمین های کشورهای عربی اطراف خود دراز کردند. سپس حواس عربها بیدار شد و با هم به اسرائیل حمله کردند، اما با وجود یک سال جنگ، شکست خوردند. حتی پس از آن، اعراب چندین بار با اسرائیل جنگیدند، اما در هر جنگ مقداری از سرزمین خود را به اسرائیل دادند. مصر صحرای سینا را به اسرائیل داد، اسرائیل منطقه وسیعی از سوریه را اشغال کرد و حتی بیروت در لبنان به کنترل اسرائیل درآمد. مصر بعداً بر اساس معاهده صلح با اسرائیل، خاک خود را از اسرائیل خارج کرد. و با خیانت به فلسطین، اسرائیل را به رسمیت شناخت. اما اسرائیل همچنان سرزمین اشغالی اردن و سوریه را در اختیار دارد ولی حزب الله با مقاومت، خاک لبنان را پس گرفت.
از سوی دیگر، ایران و ترکیه بلافاصله پس از تشکیل اسرائیل، آن را به رسمیت شناختند، زیرا پادشاهان هر دو کشور ماهیت بی دینی و سکولار داشتند.
انقلاب اسلامی و آغاز نهضت آزادی فلسطین
در زمان انقلاب اسلامی اسرائیل قوی شده بود و اعراب بعد از شکست خوردن عقب نشینی کرده بودند. اگرچه نهضت آزادی فلسطین به شکلی نمایشی ادامه داشت، اما هیچ مقاومتی که بتواند تهدیدی برای صهیونیست ها باشد یا زمینه ساز آزادی فلسطین باشد، وجود نداشت. فلسطینی ها از فلسطین اخراج و به کشورهای همسایه پراکنده شدند. برخی در اردوگاه هایی در مصر مستقر شدند و برخی نیز در اردوگاه هایی در اردن، سوریه و لبنان پناهنده شدند. اسرائیل از طریق حاکمان عرب آنها را در اردوگاه ها قتل عام می کرد. هزاران فلسطینی در سوریه، در داخل لبنان و اردن با کمک دولت های محلی خود کشته شدند. سرهنگ ضیاءالحق پاکستان نیز در کشتار آنها نقش عمده ای داشت. در چنین دورانی انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و آرمان فلسطین به عنوان هدف مهمی در میان اهداف انقلاب مطرح شد.
تشکیل سپاه قدس توسط امام برای آزادی فلسطین
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، تمام تمرکز نهضت انقلاب در داخل ایران بود، اما پس از پیروزی انقلاب، آزادی فلسطین و آزادی قدس جزء اهداف حکومت اسلامی قرار گرفت و امام خمینی (رحمة الله علیه) طی یک طرح جامع، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در داخل ایران تأسیس کرد. وظیفه این سازمان نظامی دفاع از انقلاب بود. دفاع از خاک ایران بر عهده ارتش ایران بود اما دفاع از انقلاب اسلامی وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود. شاخه ای از این نیرو به نام سپاه قدس تشکیل شد که مسئولیت آن تلاش برای آزادی قدس بود.
تشکیل حزب الله در مسیر آزادی فلسطین
تشکیل سپاه قدس اولین گام اساسی و راهگشای امام خمینی (رحمة الله علیه) در راه آزادی فلسطین پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. دومین گام اساسی پس از آن، تأسیس حزب الله لبنان بود. حزب الله زمانی تأسیس شد که اسرائیل لبنان، از جمله پایتخت آن، بیروت را اشغال کرد.
قبلاً در لبنان یک سازمان شبه نظامی به نام حزب الامل وجود داشت و امروز هم وجود دارد که توسط امام موسی صدر تأسیس شد و امروز نبیه بری ریاست آن را بر عهده دارد. پس از امام موسی صدر، شیخ مهدی شمس الدین رهبری آن را بر عهده گرفت. این سازمان نه تنها یک سازمان انقلابی نبود، بلکه به شدت با انقلاب اسلامی ایران مخالف بود. او خود از انقلاب دور ماند و شیعیان لبنان را نیز از انقلاب دور کرد. تفکری که او داشت در نجف، لبنان، عراق و ایران و بویژه در پاکستان نیز وجود داشت که علامه مهدی شمس الدین در رفت و آمد های خود در پاکستان این تفکر را در میان شیعیان اینجا رواج داد. و علمای مرتبط با انقلاب را از انقلاب دور کرد. دو شخصیت درین راه نقش برجستهتر را ایفا کردند، یعنی علمای پاکستان که به انقلاب نزدیک شده بودند و تحت تأثیر آن بودند، توسط دو شخصیت غیر پاکستانی از آن فاصله گرفتند. یکی از آنها علامه مهدی شمس الدین و دیگری شیخ آصف محسنی افغانستان بود. وی همچنین از علمای برجسته بود و تأثیر زیادی بر علمای پاکستان داشت و مدتها در پاکستان زندگی کرد. هر دوی این شخصیت ها نقش بسزایی در دوری شیعیان پاکستان از انقلاب اسلامی داشتند.
اما حزب الله با حمایت قاطع امام خمینی (رحمة الله علیه) تقویت شد. ژنرال ها و فرماندهان سپاه جوانان حزب الله را آموزش و به آن شکل نظامی رسمی دادند و آن را به یک سازمان قوی تبدیل کردند. برای اولین بار پس از حزب الله، اسرائیل چنین تهدید جدی را در داخل لبنان احساس کرد.
نیروی قدس در داخل ایران توسط شهید قاسم سلیمانی (رحمة الله) به حدی تقویت شد که همه دنیا شاهد موفقیت های آن در عراق و سوریه در دوران داعش بودند.
سومین گام مهم امام خمینی در راه آزادی فلسطین؛ اعلام روز جهانی قدس
سومین اقدام مهم امام خمینی (رحمة الله علیه) برای آزادی فلسطین، اعلام روز جهانی قدس بود. هدف از نامگذاری آخرین جمعه ماه مبارک به عنوان روز جهانی قدس، جنبه جهانی بخشیدن به جنبش آزادیبخش فلسطین بود. برای اینکه همه ملت های جهان یا حداقل مسلمانان جهان به این نهضت بپیوندند و نسبت به فلسطین در بین خود آگاهی ایجاد کنند، باید به نام این روز قدس، در سراسر جهان راهپیمایی ها و کنفرانس ها برگزار شود و مردم بیدار و آگاه شوند.
این یک قدم بسیار اساسی و بصیرتی بود که امام در راه آزادی قدس برداشتند و عمق زیادی در این اقدام وجود دارد. این نشان از بصیرت و شعور بالای امام دارد.
دلایل دشمنی با ایران در پی اعلام روز قدس
بر اساس این طرح قرار بود قدم های بسیار بیشتری برداشته شود، اما این گام اول که مرحله آگاهی عمومی بود، این بود که دوباره کسانی را که نسبت به مسئله فلسطین بی تفاوت بودند و یا فلسطین را فراموش کرده بودند به این موضوع جذب کنیم. اما این اقدام امام آنقدر مهم بود که مخالفت با انقلاب را تشدید کرد.
۱: احساس خطر حاکمان عرب؛ حاکمان و مسلمانان عرب از زمان خود انقلاب کاملاً هوشیار شده بودند و به این خطر پی برده بودند که شاید حکومت های آنها هم اکنون پایان یابد، زیرا حکومت ها در جهان عرب سبک سلطنتی داشتند. انقلاب علیه سلطنت در ایران، همسایه کشورهای عربی، به چالشی بزرگ برای سلطنت در همه جا تبدیل شده بود. رژیم های سلطنتی این خطر را احساس کرده بود که حالا به تدریج مردم کشورهایشان نیز بیدار شده و علیه سلطنت در کشورهایشان قیام کنند و یکی یکی این حکومت ها سرنگون شوند.
۲: حیلهگری آمریکا؛ دومین موردی که منجر به مخالفت با انقلاب شد این بود که آمریکا در مورد تهدید انقلاب برای این کشورها اغراق کرد اما در عین حال آمریکا ایران را ابزاری جهت تصاحب منابع طبیعی این کشورها از جمله نفت و گاز برای آنها قرار داد و خود را یاور و معتمد آنها در برابر تهدیدات ایران نشان داد.
۳: صدور انقلاب؛ سومین موردی که این حاکمان عرب را حساس تر کرد، موضع امام خمینی (رحمة الله علیه) در صدور انقلاب به کشورهای دیگر بود. امام می خواستند انقلاب اسلامی محدود به ایران نباشد، بلکه مردم جهان از انقلاب بهره مند شوند. و همه مستضعفان و ستمدیدگان با پیروی از شیوه های این انقلاب به آزادی برسند.
مخالفت با مواضع امام خمینی (ره) در ایران
مواضع امام نه تنها در خارج از کشور، بلکه در داخل کشور خود نیز با مخالفت مواجه شد. و سیاستمداران ایران موضع امام را خلاف مصلحت دانستند و اظهار داشتند که با این موضع بر تعداد دشمنان انقلاب اسلامی افزوده خواهد شد.
اگرچه تحلیل آنها اشتباه نبود و به دلیل موضع گیری امام، کشورهای دیگر صدام را برای حمله به ایران آماده کردند و صدام به انقلاب تازه تاسیس شده حمله کرد. در آن زمان نه دولتی در ایران تشکیل شده بود و نه زیرساختی در داخل کشور وجود داشت. از آنجایی که کل سیستم پس از حکومت سلطنتی به هم ریخته بود در چنین موقعیتی چهل کشور جهان با حمایت صدام به ایران حمله ور شدند و سعی کردند انقلاب را کاملاً محو کنند. اما این جنگ نه تنها انقلاب را تضعیف نکرد، بلکه باعث تقویت آن نیز شد. شاید اگر این حمله انجام نمی شد، انقلاب مدتی به دلیل مشکلات دچار بحران شدیدی می شد.
جنگ به ایران فرصت بسیار مهمی داد تا مردم خود را متحد و رهبری خود را تقویت کنند. مردم در میدان نبرد بیرون آمدند و با قدرت جنگیدند و علیه تمام دنیا ایستادند.
فرقهگرایی دلیلی دیگر برای دشمنی با انقلاب
یکی از دلایل دشمنی حاکمان عرب با انقلاب، فرقه گرایی بود، یعنی این انقلاب یک انقلاب شیعی است، بنابراین در هیچ شرایطی نباید فرصت پیشروی به آن داده شود. بنابراین مشکلات بسیار جدی در راه انقلاب ایجاد شد. و ایران در اوایل انقلاب با چنان بحرانهای جدی مواجه بود که اگر برای کشور دیگری پیش میآمد، برای پایان دادن به آن کافی بود، اما انقلاب اسلامی تاکنون 46 سال از عمر پر برکت خود را سپری کرده است.
دو مانع بزرگ بر سر راه نهضت قدس
اما در مورد نهضت قدس که برنامه امام راحل برای ایجاد آگاهی بین ملت ها در سطح جهانی بود، دو مانع بزرگ بر سر راه آن قرار گرفت. یکی داخلی و دیگری خارجی.
۱: مانع داخلی؛ ذهنیتی بود که در برابر نقشه امام (ره) به وجود آمد که تا به امروز باقی مانده است و آن این است که ما باید مثل سایر کشورهای عربی، مسئله فلسطین را فقط یک موضوع شعاری ببینیم و از آن فراتر نرویم که باعث افزایش خصومت با ایران می شود.
۲: مانع بیرونی؛ جنگ تحمیلی به ایران بود. از آنجایی که خود انقلاب در اثر جنگ تضعیف شد، مشکلات داخلی هر روز افزایش یافت و سپس بحران ها و فتنه های مختلف در داخل ایران آغاز شد و مقدار زیادی از توان انقلاب صرف حل و فصل مسائل داخلی ایران شد که به دلیل آن موضوع آزادسازی قدس به تاخیر افتاد. یعنی توجهی که امام (رحمة الله علیه) می خواست به نهضت قدس بدهد، نشد. برنامه ای تهیه شده بود، شروعی انجام شده بود و بر این اساس مقدمات آگاهی جهانی فراهم شده بود، روز قدس اعلام شده بود و سپاه قدس برای جنگ با اسرائیل تشکیل شده بود. تشکل هایی مانند حزب الله نیز شروع به شکل گیری کرده بودند، اما موانع در این مسیر بسیار شدید بود. به همین دلیل این جنبش نتوانست پیشرفت بیشتری داشته باشد.
دلایل مخالفت با موضع امام در داخل ایران
موانع اصلی این مسیر در داخل ایران، افرادی مانند آقای رفسنجانی که دستگاه انقلابی را تشکیل می دادند، بودند. اینها از همان ابتدا نه راضی به صادرات انقلاب بودند و نه به مبارزه برای آزادی فلسطین با امام همسو بودند و حتی خود امام را هم از این کار منع می کردند. می گفتند انقلابی که ما آورده ایم فقط برای ایران است و تمام تمرکز انقلاب باید روی ایران باشد. موضوعی را مطرح نکنید که دنیای بیرون را دشمن ما کند و برای ما مشکل ایجاد کند. اما امام به حرف آنها گوش نداد. ولی چون بیشتر امور عملیاتی با آقای رفسنجانی بود، و زمان هم زمان جنگ بود و خود امام مستقیماً به امور جنگ رسیدگی می کردند، ثانیاً امام به دلیل بیماری و ضعف همه امور دیگر را به عهده دیگران گذاشته بودند. علاوه برآن یک ساختار دموکراتیک نیز تشکیل شده بود و زیر آن پارلیمان هم وجود داشت و آقای رفسنجانی، مدیر مطلق و دارای اختیار در امور دفاعی بود. و به همین ترتیب او رئیس مجلس هم بود. او همچنین قدرت وضع قوانین را داشت. بعد از امام رئیس جمهور هم شد و بقیه امور اجرایی هم به دست ایشان رسید. فکر او از ابتدا این بود که انقلاب را در داخل ایران نگه داریم و در خارج از انقلاب صحبت نکنیم. ما روابط تجاری، دیپلماتیک و روابط دوستانه را با جهان خارج حفظ خواهیم کرد و هیچ کشوری را دشمن خود نخواهیم کرد. سیاست خارجی ما نیز مانند سیاست خارجی سایر کشورها باید باشد.
تفاوت اساسی سیاست امام خمینی (ره) با آقای رفسنجانی
بدیهی است که این اندیشه ایشان در جای خود اندیشه ای بی اساس نبود، اما امام این نظریه را نپذیرفتند. علت اصلی این امر این بود که امام خمینی سیاست اصولی و دینی داشت. امام در جریان نهضت فرموده بود که ’’دین من سیاست من است، و سیاست من دین من است‘‘. اما سیاست آقای رفسنجانی سیاست بود و دین اش، دین. او هم متدین بود و هم سیاستمدار، اما سیاستش با سیاست امام خمینی(ره) یکی نبود. سیاست او همان سیاست سیاستمداران جهان بود. او این را از طریق مطالعات سیاسی به دست آورده بود. او شخص بسیار باهوشی بود و در مورد سیاستمداران قبلی ایران تحقیقات زیادی انجام داده بود و همچنین بسیار تحت تاثیر برخی از سیاستمداران قرار گرفته بود. مثلاً امیرکبیر را سیاستمدار آرمانی می دانست، در حالی که سیاستمدار آرمانی امام خمینی، سید حسن مدرس بود.
تاثیرگزاری امیرکبیر بر شخصیت آقای رفسنجانی؛ امیرکبیر در یک حکومت سلطنتی نخست وزیر بود و شخصیتی بسیار خوش بیان و مدبر داشت. امروزه نیز برخی از ساختارهای اساسی در ایران، به ویژه در دو یا سه بخش، همچنان پابرجاست که توسط امیرکبیر ایجاد شده بود. همینطور هنوز هم چند دانشکده فنی و دانشگاه وجود دارد و سیستمی که امیر کبیر برای آبیاری در حوزه کشاورزی ایجاد کرد سیستم بسیار قدرتمندی بود، برای ایجاد یک سیستم صنعتی هم تلاش زیادی کرد. از این رو آقای رفسنجانی بسیار تحت تأثیر او قرار گرفت و حتی در مورد امیرکبیر کتابی نوشت و خود نیز دوست داشت امیرکبیر انقلاب شود.
تاثیرگزاری وینستون چرچیل بر شخصیت آقای رفسنجانی؛ علاوه بر این، شخصیت سیاسی تأثیرگذار بر رفسنجانی، شخصیت مشهور انگلیسی وینستون چرچیل بود که در طول جنگ جهانی دوم، رهبری بریتانیا را برعهده داشت و سیاستمداری بسیار زیرک به شمار می رفت. امروز هم در برنامه درسی سیاست مطالعه سیاست چرچیل لازمی شمرده می شود. در نتیجه سیاست چرچیل، بریتانیا که یکی از کوچکترین کشورهای اروپایی است، تأثیر و نفوذ عمیقی بر همه کشورهای اروپایی دارد.
از این رو آقای رفسنجانی نیز بسیار تحت تأثیر وی قرار گرفت و علاوه بر این، در زمینه سیاسی نیز مطالعات گسترده ای داشت. در میان همه علمای انقلابی، آقای رفسنجانی بیشترین مشارکت سیاسی را داشت. اما اکثر نظرات ایشان با امام همخوانی نداشت. امام در ابتدای نهضت فرموده بودند که دین من سیاست من است. امام از دو جا درس یاد نگرفته بود مثل اینکه سیاست از امیرکبیر یا چرچیل یاد بگیرد و دین از قرآن. امام سیاست را هم از قرآن آموخته بود و دین را هم از قرآن و دین در قرآن همان سیاست است، یعنی اصول دینی که خداوند متعال در قرآن آورده است همان سیاست کلی اسلام است. بنابراین، همانطور که در مبانی دینی جایی برای سازش نیست، در سیاست دینی نیز نمی توان مصالحه کرد.
استواری سياست امام خميني (ره) بر مباني سياسي امام علي (ع)
به همین دلیل، در وجود امیرالمؤمنین علی (ع) هم جای سازش نبود و امیرالمؤمنین علیه السلام نه بر اصول خود مصالحه کرد و نه حاضر به سازش بود. او سه بار قدرت را رد کرد اما اصول خود را به خطر نیانداخت. دو بار قبل از قدرت گرفتن و یک بار بعد از گرفتن آن را رد کرد. بدیهی است که امیرالمؤمنین(ع) به گونه ای که سیاست کرد، همه با او دشمن شدند. سه خلیفه ای که قبل از امام حکومت می کردند، هیچ دشمنی نداشتند. دلیل این کار چه بود؟ دلیلش هم همین بود که سازش می کردند و به توافق می رسیدند، اما امیرالمؤمنین(ع) جایی برای سازش نداشت. اگر امیرالمؤمنین (ع) با معاویه سازش می کرد و با اصحاب جمل و با خوارج سازش می کرد، جنگی نمی شد و به شهادت نمی رسید. اما مشکل این بود که در نتیجه آن، جان امیرالمومنین(ع) در امان می بود، اما اصول دینی شهید می شد. ارزش های دینی قربانی می شدند. اما حضرت علی (ع) با اینکه خودش و قدرتش را فدا کرد، اجازه نداد اصول دینی قربانی شود.
اصول سياسي امام خميني (ره) نيز شبيه اصول سياسي حضرت علي (ع) بود. اگر این اصول را در سیاست به کار نبریم، پس چه تفاوتی بین سیاست ظالمانه و سیاست دینی وجود خواهد داشت؟ اگر اصول را حذف کنید و آنها را بر اساس منافع قرار دهید، انجام سیاست بر اساس منافع ملی، منافع کشوری و منافع حزبی، سیاست دینی نیست، بلکه سیاست استبدادی است. در سیاست استبداد می توان به خاطر قدرت در مورد همه چیز مصالحه کرد، اما در سیاست دینی با نادیده گرفتن اصول دینی نمی توان در مورد چیزی مصالحه کرد.
امیرالمؤمنین (ع) از مشاور سیاسی خود ابن عباس قیمت کفش پاره شده خود را که خود او دوخته بود، پرسید. ابن عباس خجالت کشید و گفت چگونه می تواند قیمت کفش ارباب خود را بگوید؟ این کفش متعلق به خلیفه وقت بود و این یک توهین بود. پس برگشت و ساکت شد. امیرالمومنین علیه السلام اصرار کرد که بگو قیمت این کفش چند است؟ ابن عباس گفت: قیمتی ندارد، آن را دور بیندازید، کسی آن را هم بر نمی دارد. زیرا این کفش، اولا از برگ خرما ساخته شده است که هیچکس آن را نمی پوشد. مردم کفش چرمی می پوشند و ثانیاً آنقدر پاره شده است و وصله دارد و حتی وصله هم وصله دارد، بنابراین، این کفش دیگر ارزشی ندارد. آن را دور بریزید. پس امیرالمؤمنین علیه السلام تأییداش را گرفت که ارزشی ندارد. سپس فرمود: ’’اگر نمی توانم با این قدرت عدالت را برقرار کنم، پس این قدرت برای من از این کفش پاره بی ارزش تر است‘‘.
سازش در سیاست امام خمینی (ره) غیرممکن
این مشی امام راحل هم بود که در آن سازش نبود. همانطور که امام می خواست برای کشتن سلمان رشدی فتوا بدهد، رؤسای هر سه قوه در ایران، قوه مقننه، مجریه و قضاییه دست به دست هم دادند تا امام را از انتشار این فتوا باز دارند. این فتوا آسیب بزرگی به ایران وارد خواهد کرد. سلمان رشدی شهروند ایرانی نیست، شهروند انگلیس است. و اگر رئیس یک کشور فتوای قتل یک شهروند کشور دیگر را صادر کند در دنیای دیپلماسی غیرقابل قبول است. پس امام فرمود: چه ضرری دارد؟ از ضرر و زیان گفتند و امام مدام میپرسید چه خسارتهایی و ضررهایی پیش میآید؟ پس بالاخره گفتند شاید مجبور شویم ایران را از دست بدهیم.
نه حکومت، نه انقلاب، ایران از بین خواهد رفت. پس در آن زمان امام فرمود اگر این فتوا را پس بگیرم ایران نجات می یابد؟ گفتند که آن موقع خطری ایران را تهدید نمی کند، لذا امام سیاست خود را این گونه توضیح دادند که «بنا نیست که ایران بماند بناست که اسلام بماند». این حاکم اسلامی می گوید مهم نجات ایران نیست، نجات اسلام مهم است، اسلام را فدای ایران نکنیم، ایران را فدای اسلام کنیم. پس امام به حرف آنها گوش نکرد و آن فتوای تاریخی را صادر و پخش کرد و همان عکس العملی را که این آقایان می گفتند نشان دادند. اروپا به شدت واکنش نشان داد، سفرای خود را فراخواند، سفارتخانه ها را تعطیل کرد، قراردادهای تجاری را فسخ کرد و همه اینها اتفاق افتاد و از سوی دیگر جنگ نیز ادامه داشت. همه اینها در زمان جنگ اتفاق افتاد، لذا امام این ریسک را کرد اما سازش نکرد.
و این بارها و بارها تکرار شد. بسیاری از مسائل داخلی و خارجی آنجا مطرح شد که امام قدمی صریح برداشت. زیرا در داخل، سیاستمداران متقاعد شده بودند که او فقط باید برای آزادی فلسطین شعار بدهد اما در عمل کاری انجام ندهد. با این حال، او فقط یک شعار نبود، بلکه معتقد به اقدام عملی بود و حاضر بود هر بهایی را برای آن بپردازد.
مسئولیت پیشبرد سه گام اساسی امام در راه آزادی قدس
سه اقدامات عملی که خود امام برداشته بود: یکی اعلام روز جهانی قدس برای افزایش آگاهی عمومی، دوم تشکیل سپاه قدس و سوم تشکیل حزب الله. حالا قرار بود این اقدامات جلو برود و از طریق روز جهانی قدس آگاهی عمومی در سطح جهان افزایش یابد، از طریق سپاه قدس به مبارزه مسلحانه پرداخته شود و سازمان های مختلف حزب اللهی در اطراف اسرائیل تشکیل یابند، اما این اتفاق نیافتاد. دلیل اصلی این امر مشکلات داخلی ایران و سپس رحلت امام بود. اما با وجود این، وظیفه واقعی مقام معظم رهبری به عنوان جانشین امام این بود که همان سیاست اصولی امام را دنبال بکنند.
اجرای مبانی سیاسی امام توسط مقام معظم رهبری
آقای رفسنجانی خود را از امام کوچکتر میدانست لذا میتوانست با امام فقط صحبت کند، اما نمیتوانست امام را تحت فشار بگذارد. ولی از مقام معظم رهبری خود را قویتر و مقتدرتر و بزرگتر می دانست. او نه تنها از نظر سنی بزرگتر بود، بلکه خود را در سیاست و بصیرت و تجربه نیز برتر از مقام معظم رهبری می دانست. از این رو، زمانی که مقام معظم رهبری به مقام عظمای ولایت فرا رسید، تلاش هایی را برای عملی ساختن سیاست خود آغاز کرد. رهبری مقاومت کرد و در نتیجه رابطه او با رهبری تیره شد. آنها به دو دیدگاه کاملاً مجزا تبدیل شدند. رهبر به اصول امام پایبند بود. آقای رفسنجانی می خواست نظریاتش را بر اساس بینش و آگاهی سیاسی خود تحمیل کند. او معتقد بود که باید انقلاب را محدود کنیم. موضوع فلسطین را هم کم رنگ کنیم و برای آزادی فلسطین گام عملی برنداریم، اما رهبری نگذاشتند سیاست هایش به نتیجه برسد و سه وظیفه اساسی را که در زمان امام شروع شده بود، بیشتر تقویت کرد. او حزب الله را به یک نیروی تعیین کننده تبدیل کرد، مسئله فلسطین را در خط مقدم نگه داشت و با دیپلماسی منظم، گروه های فلسطینی را به سمت خود جذب کرد و گروه هایی مانند حماس و جهاد اسلامی را بیشتر تقویت کرد. نیروی قدس به حدی تقویت شد که سپاه قدس به رهبری شهید سلیمانی داعش را که 90 کشور از آن حمایت می کردند در هم شکست و به همین ترتیب مقاومت به حدی تقویت شد که عملیات طوفان الاقصی رژیم صهیونیستی را به مرز نابودی کشاند. اما خیانت حاکمان کشورهای اسلامی و جنایات دیگر کشورها جان این رژیم را نجات داد.
خیانت علما به روز جهانی قدس
روز جهانی قدس که اعلام آن برای افزایش آگاهی جامعه جهانی بود، مورد خیانت علما و رهبران اجتماعی قرار گرفت. آنها تا زمانی که برای این کار اجاره دریافت می کردند به کار خود ادامه می دادند و با قطع اجاره، مسئولیت خود را فراموش کردند. علمای ما اغلب با دستمزد کار می کنند و روزی که دستمزد نگیرند، کار نمی کنند. نماز را با اجرت می خوانند، روضه را با اجرت می خوانند و سایر فرایض دینی را با بدون گرفتن اجرت انجام نمی دهند. وقتی کل نظام دینی اجاره ای شود، مسئولیت واقعی پایان می یابد. واجبات دینی اجاره ای نیستند. در دین حتی جهاد برای اجرت جایز نیست. ایجاد آگاهی جهانی به مناسبت روز قدس مسئولیت و وظیفه علما است نه کار مزد. اما علما آن را اجاره ای می دانستند و زمانی که اجاره و اجرت متوقف شد، این کار نیز متوقف شد. به همین دلیل آن هدف محقق نشد.
تعصب مذهبی و روز قدس
دومین دلیل اصلی که روز قدس اهمیت خود را از دست داد تعصب بود. از آنجایی که روز قدس موضوعی است که توسط یکی از رهبران شیعه اعلام شده است، مسلمانانی که از شیعیان متنفرند، به دلیل مخالفت با شیعیان، از فلسطین فاصله گرفتند. از زمانی که شیعیان به فلسطین علاقه نشان دادند، سنی ها از فلسطین فاصله گرفتند.
امام خمینی (رحمة الله علیه) فکر نمی کرد که 46 سال این روز فقط جشن گرفته شود و فلسطین 46 سال دیگر در اشغال بماند. اراده امام این بود که اگر روز قدس واقعاً اتفاق بیفتد، یعنی آگاهی جهانی ایجاد شود، شش سال هم طول نکشد. اما این غفلت علما و خیانت حاکمان و بی رغبتی مردم بود که فلسطین را 46 سال در اشغال دشمنان نگه داشته است و خسارتی که در این مدت وارد شده جبران ناپذیر است.
مقاومت روی پای خود ایستاده است
مقاومت به وظیفه خود عمل می کند. او تمام فداکاری هایش را کرده است و تمام توانش را به کار گرفته است و با وجود این همه فداکاری، همچنان محکم بر جای خود ایستاده است. خود اسرائیل این را پذیرفته و ایالات متحده نیز به آن اعتراف کرده است، زیرا نه موساد و نه سیا هیچکدام نتوانست بفهمد حماس گروگانهای خود را از کجا بیرون می آورد، آنهایی را که برگردانده و رها کرده و بقیه را کجا پنهان کرده است، در حالی که کل نوار غزه به ویرانه تبدیل شده است. این به وضوح به این معنی است که دستگاه جنگی حماس هنوز سر جای خود باقی است و مخفیگاه های آن هنوز امن است. در غیر این صورت، اگر کوچکترین سرنخی از مخفیگاه گروگان ها پیدا می شد، اسرائیل تحت هیچ شرایطی تحقیر مذاکره با حماس را تحمل نمی کرد.
اگرچه رهبری حزب الله به شهادت رسیده است، اما زیرساخت های حزب الله قوی است و از آن کاسته نشده است. یمن قوی است و نیروهای حشد الشعبی هنوز ضعیف نشده اند. اینکه اوضاع کمی تغییر کرده و کشتی در حال غرق شدن اسرائیل دوباره نجات پیدا کرده است به خاطر خائنانی مانند اردوغان و بن سلمان است.
دو جبهه اصلی در مقابل مقاومت
امروز دو جبهه در مقابل مقاومت قرار دارد: یکی جنایتکاران صهیونیست و دیگری خائنان صهیونیست. جنایتکاران، آمریکا و کشورهای غربی هستند که دائماً اسلحه جنگی در اختیار اسرائیل قرار می دهند و خائنان، حاکمان عرب از جمله ترکیه هستند. اکنون مقاومت باید در این دو جبهه بجنگد. واضح است که کار مقاومت سختتر شده است. تا زمانی که این خائنان و جنایتکاران باقی بمانند، هدف مقاومت محقق نخواهد شد و این مهم است که مردم آگاه شوند که هر کشور و هر ملتی باید خائن فلسطین را از تخت حکومت پایین بکشد. کشور خود را از شر خائنانی مانند اردوغان پاک کند. یکی از نمایندگان پارلمان ترکیه به تازگی در بیانیه ای ارقام رسمی منتشر کرده و در حالی که در پارلمان ترکیه حضور داشته، گفته است که خلبانان اسرائیلی در جریان جنگ غزه در ترکیه آموزش دیده اند. جنگنده های اسرائیل در ترکیه آموزش دیده اند و به گفته وی، ترکیه به اندازه نیاز آنها به این کشتی ها سوخت می داد. علاوه برآن ترکیه بزرگترین کشور در صنعت فولاد است و فولاد مرغوب مورد استفاده در ساخت سلاح در ترکیه تولید می شود. به گفته همین نماینده مجلس ترکیه که کلیپش هم در شبکه های مجازی است، در این جنگ یعنی از 7 اکتبر 2023 تا 2025، ترکیه 20 میلیارد دلار تجارت با اسرائیل انجام داده است که بیشتر آن تجهیزات نظامی از جمله فولاد است.
آزادی فلسطین در حضور خائنان دشوار است
بدیهی است که تا زمانی که چنین خائنانی وجود دارند، فلسطین چگونه می تواند آزاد شود؟ ترکیه نقش مهمی در ایجاد داعش داشت. در ایجاد این تحریرالشام هم نقش اساسی دارد. ترکیه مهد تروریسم بوده است و اکنون چشمانش به عراق و سوریه دوخته است. این خائنان همیشه حاضرند خنجر از پشت به ایران و حزب الله و حماس بزنند. حکومت بشار اسد را سرنگون کردند و حکومت بنی امیه را تأسیس کردند. این خنجر بزرگی است و همه اینها حافظان واقعی اسرائیل هستند، همانطور که وزیر امور خارجه آمریکا در مسائل امنیتی گفت که حتی اگر ایران تمام موشک های خود را به سمت اسرائیل شلیک کند، هیچ اتفاقی برای اسرائیل نخواهد افتاد زیرا هفت کشور در خاورمیانه وظیفه حفاظت از اسرائیل را بر عهده دارند. و آنها با اسرائیل قرارداد امنیتی دارند، از اسرائیل محافظت خواهند کرد.
اگر اسرائیل تنها باشد، حماس به تنهایی برای نابودی آن کافی است، حزب الله به تنهایی کافی است، انصارالله به تنهایی می تواند این کشور صهیونیستی را نابود کند و طوفان الاقصی این را ثابت کرده است. اما شرط این است که خائنان و جنایتکاران از او حمایت نکنند.
ضرورت تبدیل روز قدس از یک رسم به یک حرکت
روز قدسی که امروز جشن گرفتیم، در واقع یک حرکت بنیادی است که قرار بود پنج سال دیگر کار خود را به پایان برساند. به دلیل کمبودهای ما امروز 46 سال می گذرد. امروز روز قدس فقط به یک رسم تبدیل شده است. اگر نهضت روز قدس واقعاً اجرا شود، کار ناتمام مقاومت به زودی تکمیل و فلسطین آزاد خواهد شد. از خداوند متعال خواستاریم که انشاءالله تلاش همه آزادگان، مجاهدان و فداکاران در راه آزادی قدس در سراسر جهان به ثمر بنشیند.