مقصود از قرب الی الله هم همین است که هر که می خواهد به خدا تقرب یابد، صفات و کمالات الهی را در خود پرورش دهد.
شهر الله یعنی چه؟/ منظور از نزول قرآن/ تقرب به خدا یعنی چه؟/ چگونه به سوی خدا گام برداریم؟
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در خطبه شعبانیه فرمودند: قد أقبل إليكم شهر اللَّه بالبركة و الرَّحمة و المغفرة. ای کسانی که ایمان آورده اید! ماه خدا به سوی شما می آید. شما از آن استقبال می کنید. و خوشا به حال مؤمنانی که به استقبال ماه مبارک رمضان می روند و خود را برای این ماه مبارک آماده می کنند. آمادگی برای ماه مبارک جهات مختلفی دارد؛ جهت اول این است که انسان باید اهمیت و عظمت آن را بداند. جهت دوم آگاهی از احکام شرعی در مورد ماه رمضان است. خداوند روزه را در این ماه واجب کرده است، بنابراین انسان باید احکام روزه را بداند. دانستن احکام روزه به ویژه برای نوجوانانی که به سن بلوغ می رسند بسیار مهم است.
شهر الله یعنی چه؟
در وصف عظمت ماه رمضان همین بس که این ماه سیدالشهور است یعنی رئیس همه ماههاست و شهر الله است. ببینید هر ماه، هر روز و هر لحظه از آن خداست، اما این ماه مخصوصاً به خدا نسبت داده شده است. همانطور که تمام هستی از آن خداست، زمین و آسمانها هم از آن خداست، اما خداوند مکان هایی را به خود نسبت داده است، مانند بیت الله (خانه خدا). این بدان معنا نیست که خداوند در این خانه ساکن است. خدا لامکان است. خدا نیازی به خانه ندارد. نه زمین مسکن اوست و نه عرش جایگاه اوست. پس انتساب این قطعه زمین خاص به خداوند به این معناست که این مکان دارای ویژگی های خاصی است. به همین ترتیب، ایام منسوب به خداوند نیز دارای ویژگی های خاصی است. ماه رمضان، ماه خداست، یعنی در این ماه درهای برکت و رحمت خاص خداوند به روی انسان باز می شود.
نزول قرآن به چه معناست؟
دومین ویژگی این ماه این است که خداوند در این ماه قرآن کریم را نازل کرده است. معنای نزول قرآن چیست؟ آیا قرآن مانند باران نازل شده است؟ خیر، قرآن مانند هیچ جسمی از آسمان به زمین نازل نشده است. نزول قرآن به معنای قابل فهم شدن قرآن است. از آنجا که قرآن از نظر مقام و منزلت بسیار فراتر از فهم و عقل انسان است، انسان با عقل ناقص خود نمی تواند به حقیقت قرآن دست یابد. این کتاب مکنون است و از دسترس ذهن انسان بالا است. لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون. فقط پاک شده ها آن را لمس می کنند. فقط یک ذهن پاک و افکار پاک می تواند این را درک کند.
منظور از نزول قرآن
پس منظور از نزول قرآن چیست؟ معنای نزول قرآن این است که در این ماه قرآن به درک و فهم انسان نزدیک شد، خداوند سطح آن را تا سطح فهم بشری پایین آورد تا انسان به راحتی آن را بفهمد. به عربی ساده و زبان مخاطبان آن زمان نازل کرد. زبانی که زبان مادری مردم آن زمان بود تا به راحتی آن را درک کنند. یعنی حقایق قرآنی الهی است ولی زبان مال شماست. عربی مبین که هر روز به آن صحبت می کنید زبان قرآن است. این موضوع بسیار مهمی است که همه مسلمانان باید زبان قرآن را بدانند. قرآن تا زبانش را یاد نگیری با تو سخن نمی گوید. شما قادر به درک پیام قرآن نخواهید بود. قرآن کتابی برای کسب ثواب نیست، که باید آن را به خاطر ثواب تلاوت کنیم یا برای امواتمان بخوانیم تا ثواب اش به اموات برسد. یا قرآن کتاب استخاره نیست که از آن کمک بگیریم و به امور دنیوی خود ادامه دهیم. قرآن فقط یک کتاب مقدس نیست که ما آن را برای تبرک در خانه های خود نگه می داریم. قرآن گفتگوی خدا با بنده است که به زبان ساده عربی است، کلماتش از آن ماست، اصطلاحاتش مال ماست، اما بیان، بیان خداست، معانی و مفاهیم مال خداست. بنابراین حقیقت قرآن در این ماه بر دلهای مؤمنان نازل می شود. نزول قرآن به این معناست که حقیقت قرآن هر سال بر دلهایی که توانایی درک این حقیقت را دارند نازل می شود. بنابراین ماه رمضان، ماه فهم و درک قرآن، ماه آماده سازی دل ها برای نزول قرآن است. رمضان ربیع القلوب است. بهار دلهای مؤمنان است.
رمضان ماه تقرب به خداست
خداوند عالم در آیه 186 سوره بقره می فرماید: وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ، و چون بندگانم از تو درباره من سؤال کنند، بگو من نزدیکم. این ماه، ماه سلوک الی الله است. یعنی اگر بنده ای در ماه خدا آدرس خدا را بخواهد، اگر در جستجوی خدا یکی برود، به او گفته شود که من پیش او هستم.
تلاش برای حذف محوریت خدا
با این حال، امروز یک مشکل عجیب این است که ادیانی در جهان وجود دارند که خدا در آن نیست. در واقع، این امر حتی در میان خود مسلمانان نیز اتفاق افتاده است: مردم از همه چیز می پرسند، اما هیچ کس در مورد خدا نمی پرسد. گویی در دین نیازی به خدا نیست. دینی که نیازی به خدا نداشته باشد، از خدا صحبت نکند، می تواند هر چیزی باشد، اما نمی تواند دین باشد. در معنای دین، خدا محور و مرکز است. ذات خدا، صفات خدا، افعال خدا، آیات خدا، دستورات خدا، همه اینها را دین می نامند. اما اگر این چیزها وجود داشته باشد ولی خداوند در میان آنها نباشد، آن دین نخواهد بود.
امروز به نام دین، انسان ایده های خودساخته را جمع آوری کرده و پیش فرض های خود را ساخته است که در آن همه چیز نمایان می شود، اما خداوند در هیچ جای آنها دیده نمی شود. در حالی که محور و مرکز دین خداست، انسان مخاطب دین است.
تلاش برای اولویت دادن به انسان بر خدا
در تمام ادیان جهان امروز، انسان محوریت دارد نه خدا. در آنها صحبت فقط در مورد نیازها و حقوق بشر است. خداوند چه وظایفی بر دوش انسان گذاشته است درمورد آن بحثی نیست، فقط حقوق بشر و نیازهای انسان مطرح است. در نتیجه انسان امروز به جای خداپرست، انسان پرست شده است.
بیایید جامعه اسلامی خود مان را هم بررسی کنیم آنهایی که به دین اعتقاد دارند، فقط به این دلیل که دین نیازهای آنها را برآورده می کند. اگر نام خدا برده می شود، تنها به این دلیل است که حاجت آنها به وسیله خداوند برآورده می شود. حاجات دنیوی باشد یا اخروی، هر گاه انسان در پیشگاه خدا می نشیند، فهرستی از حاجاتش را به خدا عرضه می کند، من در دنیا این و آن را می خواهم، من مال می خواهم، ماشین می خواهم، خانه می خواهم، بچه می خواهم، سلامتی می خواهم، عافیت می خواهم و… و در آخرت، بهشت می خواهم، حور العین می خواهم. یعنی هدف انسان از دین، برآوردن نیازهای اوست. او دین و خدا را بر اساس نیازش می پذیرد، اگر حاجتش برآورده شود، دین و خدا را به کلی رها می کند. زیرا دین او خدامحور نیست، بلکه انسان محور است. درآن پرستش خدا نیست، پرستش انسان است.
نیاز مبرم به انسان شناسی
این نتیجه ی عدم شناخت است که انسان نه خود را درک کرده است و نه دین را شناخته است و نه خدا را درک کرده است. تا معرفت نفس و انسان شناسی نباشد، انسان در این مسیر حرکت می کند اما هرگز به مقصد نمی رسد. به همین دلیل است که خودشناسی بر معرفت خدا مقدم شده است تا انسان ابتدا خود را بشناسد و سپس هدف خود را بشناسد. « مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ». هر که خود را بشناسد پروردگارش را شناخته است. یعنی شناخت خود انسان بیانگر هدف اوست و او را به سمت یک هدف هدایت می کند. آن هدف چیست؟ هدف پروردگار آن است. يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ. قرآن می فرماید: ای انسان تو مسافر الی الله هستی. هدف تو پروردگار توست. سپس در جای دیگر آمده است: يَـٰٓأَيُّهَا ٱلۡإِنسَٰنُ مَا غَرَّكَ بِرَبِّكَ ٱلۡكَرِيمِ. ای انسان چه چیزی تو را در مورد پروردگار کریمت فریب داده است؟ چه چیزی تو را از پروردگارت دور کرده است، چه کسی تو را از راه خدا گمراه کرده است؟ چه چیزی هدف تو را از تو گرفته است؟ شخص در پاسخ می گوید: حاجات مرا از هدف دور کرده، آرزوهای من، مرا از راه پروردگار دور کرده، خواسته های من، مرا از خدا دور کرده است. این خواسته های ما مانعی شده است که ما از از راه خدا منحرف شویم وگرنه فطرت ما را به سوی خدا رهنمود می کند.
تقرب به خدا یعنی چه؟
پس این ماه رمضان، ماه رفع خواسته ها و حرکت سریع به سوی خداست. حرکت به سوی خدا به این معنا نیست که خداوند در جایی نشسته است و ما می توانیم با ماشین یا هواپیمای سریع به او برسیم. تقرب به خدا بدین معناست که کمالات و صفات الهی در درون خودمان ایجاد کنیم. اما چه زمانی این اتفاق می افتد؟ این زمانی اتفاق می افتد که انسان راه هدایت را بر اساس تعالیم قرآن انتخاب کند، کمالات و صفات الهی خود به خود در درون انسان به وجود آید. و به تدریج آنقدر کمالات در وجود آدمی جمع می شود که به بالاترین حد می رسد. به این می گویند تقرب الی الله.
بگذارید مثالی از این موضوع برایتان بزنم. اگر یک دانشمند بزرگی باشد و دانش آموزی برای کسب علم نزد او بیاید. او هنوز چیزی یاد نگرفته، اما تازه شروع به درس خواندن کرده است، اما از نظر جسمی هم استاد و هم شاگرد در یک جا نشسته اند، اما اگر از این دانشمند بپرسید که این شاگرد چقدر به شما نزدیک است، می گوید: اصلا نزدیک نیست. چرا؟ از آنجایی که هنوز سفر این نزدیکی را آغاز نکرده است، حال آنکه کنار او نشسته است. اما وقتی آن معلم به او درس می دهد و این دانش آموز با تمام تلاش و کوشش به درس خواندن ادامه می دهد، روزی این دانش آموز هم دانشمند می شود، حالا اگر از استاد بپرسند که کی به شما نزدیکتر است؟ او نام این شاگرد را خواهد برد، حال آنکه همسرش در خانه به او نزدیکتر است، فرزندانش به او نزدیکترند، خواهران و برادرانش به او نزدیکترند، اما او نام شاگردش را خواهد برد، چرا؟ چون مناصب علمی که استاد داشت به این شاگرد منتقل کرده است، این شاگرد پس از استاد، جانشین و خلیفه او محسوب می شود.
مقصود از قرب الی الله هم همین است که هر که می خواهد به خدا تقرب یابد، صفات و کمالات الهی را در خود پرورش دهد.
آیا خدا غایب است؟
خداوند می فرماید: ای رسول، اگر این بندگان من از تو درباره من بپرسند که من کجا هستم، بگو: من بسیار نزدیک هستم، برای یافتن من نیازی به رفتن به جنگل و کوه و بیابان نیست. من جایی گم نشده ام که تو مرا پیدا کنی. امام حسین (ع) می فرمایند: متی غبت حتی تحتاج الی دلیل یدل علیک؟ ومتی بعدت حتی تکون الاثار هی التی توصل الیک؟. «خدایا چه زمانی ناپدید شدی تا اینکه برای اثبات وجودت به دلیلی نیاز داشتی و چه زمانی دور گشتی تا آثاری تو سبب رسیدن به تو باشد؟» چه زمانی ناپدید شدی که من به دنبال تو باشم، تو از هر چیز دیگری به من نزدیکتری.
ما غیب هستیم، خدا غیب نیست. وقتی بچه کوچکی با مادرش به بازار می رود، انگشت مادرش را می گیرد، اما یک موقع انگشت مادر رها می شود از بچه دور می شود و بچه شروع می کند به گریه و فریاد. مردم می آیند و می پرسند چه اتفاقی افتاده است. بچه می گوید مادر گم شده است. اصلاً مادر گم نشده، بچه گم شده است، اما بچه می گوید مادر گم شده است.
همین طور انسان گمان می کند که خدا غیب گشته است، اما نمی داند که خدا چیزی نیست که غیب شود، بلکه خود انسان غایب است. از این رو امام حسین (ع) فرمود: «خدایا کی غایب شدی تا تو را جستجو کنم؟
ماه رمضان وسیله سریع السیر برای تقرب به خدا
خودت را از غیب بیرون بیار و به سوی خدا رو کن که خدا به تو نزدیک است. ماه رمضان، ماه روی آوردن به سوی خدا و کنار زدن حجاب های غیب است. ماه لقاء الله است این سفر در ماه های دیگر طولانی است، اما در ماه مبارک بسیار کوتاه می شود. نمونه اش این است که اگر شخصی با شتر از پاکستان به مکه برود، ماه ها طول می کشد، اما اگر با هواپیما سفر کند، دو تا سه ساعت دیگر به مکه می رسد. چرا؟ چون که وسیله سفر یعنی هواپیما بسیار سریع السیر است. از طریق آن شخص می تواند بجای ماه ها در چند ساعت به مقصد برسد. ماه رمضان و به خصوص شب قدر وسیله سریع السیر است که سفر ماه ها و روزها را در لحظه ها طی می کند.
امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: آهٍ من قِلّة الزاد وبُعد السفر آه، از قلت توشه سفر و طولانی بودن راه. هدف خیلی دور است اما برای رسیدن به آن عمر کوتاه. از خاک تا خدا باید سفر کنم زمان کم است، سفر طولانی است، اما ماه رمضان و شب قدر آن ساعاتی است که سفر هزاران ماه را می توان در یک شب تمام کرد.
ماه مبارک ماه معامله خدا با خدا
اما برخی از مردم تاجر هستند که نمی خواهند به سوی خدا بروند، نمی خواهند با خدا معامله ی خدا کند بلکه می خواهند با خدا معامله بهشت و حور العین کنند. اینان اهل تجارت هستند. برخی از عذاب خدا می ترسند و برای آمرزش و جبران به درگاه او روی می آورند. ماه رمضان، ماه همه اینهاست، در این ماه هم می توان معامله بهشت و حوری کنید، و هم می توانید برای گناهان تان طلب مغفرت کنید، و اگر کسی مانند امیرالمؤمنین (ع) تنها به سوی خدا روی آورد و با خدا معامله کرد، این ماه و شب قدر برای او بهترین فرصت است. و خداوند برای همین معامله می فرماید: اگر کسی در مورد من از تو سؤال کرد، بگو: «من به او نزدیکم»، روی خود را به سوی من برگرداند و قدم به سوی من بردارد. یک قدم به سوی خدا در شب قدر، نسبت به هزار ماه دیگر سریعتر شما را به او نزدیکتر می کند.
چگونه به سوی خدا گام برداریم؟
چگونه به سوی خدا حرکت کنیم؟ با ترک عادت های بد. در واقع بسیاری از عادات خوب و حتی خوردنی ها و نوشیدنی های حلال در ماه رمضان برای روزه داری ترک می شود. وقتی انسان قاطعانه تصمیم گرفت که برای تقرب به خدا چیزی نخورد، قدمی به سوی خدا برداشته است. وقتی تصمیم گرفت به نامحرم نگاه نکند، یک قدم دیگر برداشته است وقتی تصمیم گرفت دروغ نگوید، سومین گام در سفر تقرب به خدا برداشته است. عادت های بد را ترک کنید و به خدا نزدیک شوید. ماه رمضان ماه سالکین است، بهار سالکین است. سید بن طاووس می گوید ماه رمضان هم پایان و هم آغاز سال عبادت است. از ماه رمضان گذشته تا رمضان امسال را محاسبه کنم که در یک سال چقدر این سفر طی کردم و تا به کجا رسیدم. پس به خدا قول بدهیم که این ماه را به کارهای بیهوده سپری نکنیم، بلکه با استفاده کامل از این فرصت، سعی می کنیم سفر خود را به سوی خدا کامل کنیم و به هدفمان نزدیک شویم.
