بزرگترین کشورهایی که در حال حاضر دموکراسی را ترویج می کنند، هند و ایالات متحده هستند. اگر دموکراسی با قرآن ثابت شده است، ابتدا باید اذعان کنید که جمهوری اسلامی هند و جمهوری اسلامی آمریکا بزرگترین کشورهای اسلامی هستند.
چگونه عمل را خالص کنیم؟/ هدف اصلی دین چیست؟/ تقابل دموکراسی و امامت

این کارگاه برای سازماندهی شما دانش آموزان تشکیل شده است. نظم یک چیز بسیار مهم در زندگی انسان است، همه شخصیت های مهم دنیا چه مذهبی و چه غیر مذهبی به موفقیت رسیده اند، مطالعه زندگی نامه آنها نشان می دهد که چقدر در زندگی خود منظم بوده اند. بنابراین، این نوع کارگاه ها راه اندازی می شود تا دانش آموزان بتوانند نظم و سازماندهی را بیاموزند. نظم چیست اگر بخواهیم آن را تعریف کنیم در دو کلمه می توانیم بگوییم. نظم یعنی نگه داشتن هر چیزی در جای خود و انجام هر کاری در زمان خودش. اگر انسان به این اصل پایبند باشد، انسان موفقی در دنیا و آخرت خواهد بود.
چند سوال از دانش آموزان مطرح شده است که پاسخ دادن به آنها را در این جلسه ضروری می دانم. اینها سوالاتی است که ذهن همه را منعکس می کند و ماهیتی کلی دارد. اولین سوالی که یک برادر پرسیده است:
سؤال: چطور می توانیم اعمال خود را صد در صد برای خدا خالص کنیم و اگر انسان برای نجات خود از خدا اطاعت کند آیا عمل او پاک خواهد بود؟
پاسخ: این یک سؤال بسیار اساسی و مهم است: چگونه می توان یک عمل را خالص کرد، همانطور که در قرآن کریم، خداوند متعال همان شرط را قرار داده است که اگر عمل مؤمنی خالص باشد، پذیرفته می شود. آن چه خالص نامیده می شود آن چیزی است که منزه از مخلوط شدن باشد. اگر چیزی با چیزی آمیخته شده باشد دور کردن آن آمیختگی اخلاص نامیده می شود. خداوند متعال در قرآن از دو اصطلاح استفاده کرده است یکی مخلِص و دیگری مخلَص. شیطان نیز در برابر بندگان مخلَص اظهار تواضع کرد و گفت: من همه مردم را گمراه می کنم، ولی بندگان مخلَص تو را نمی توانم گمراه کنم. بنابراین، مخلَص جایگاه بسیار بزرگی دارد که شیطان نمی تواند به آنجا برسد.
اما آنچه خداوند متعال از بندگانش می خواهد، اخلاص در دین است. . ﴿ إِنَّا أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَّهُ الدِّينَ﴾ (زمر ۲) ﴿ همانا ما این کتاب را به حق بر تو نازل کردیم، پس خدا را عبادت کنید و دین را برای او خالص کنید. خداوند از انسان دین خالص می خواهد. نیت خالص به تنهایی کافی نیست. انسان هم باید خالص باشد، عمل هم باید خالص باشد. و این اخلاص اساس دین خالص است. همانطور که امام خمینی رحمه الله دین را به سه نوع تقسیم کرده اند:
نوع اول دین اسلام ناب است. یا علامه اقبال آن را مشرب ناب نامیده است. همانطور که هیچ چیز دنیوی در جهان امروز خالص نیست، دین نیز خالص نمانده است. همه چیز تقلبی شده است. همه چیز از غذای جسمانی گرفته تا غذای معنوی و فکری تقلبی شده است. از این رو امام خمینی دین را به سه قسم تقسیم کردند قسم اول اسلام ناب است که علامه اقبال آن را مشرب ناب و قرآن آن را دین خالص نامیده است. این سه تفسیر واقعیت یکسانی را نشان می دهند.
نوع دوم دین تحجر است. یعنی درک سطحی از دین، تنگ نظری و کوتاه اندیشی. اگر بخواهم مثال بزنم، می گویم شیر موجود در جعبه های موجود در بازار تقلبی نیست، اما خامه شیر از آن جدا شده است. یا خیلی چیزهای دیگر وجود دارد که مواد مغذی از آنها استخراج شده و در بازار به فروش می رسد. امام می فرمایند اگر روح از دین زدوده شد، دینی که باقی می ماند دین تحجر است. یا به تعبیر علامه اقبال دین رهبانیت است که فقط شامل عبادت و مناسک می شود. برای مثال، افرادی که در خانههای خود حیوانات شیر ده دارند، میدانند که ماست از شیر و دوغ از ماست درست میشود. اما هنگام درست کردن دوغ، کره از آن جدا می شود. اکنون تنها چیزی که باقی مانده است آب سفید است که به آن دوغ می گوییم. چیزی به نام تغذیه در آن وجود ندارد. از آنجایی که رنگ آن سفید است، مردم با تصور اینکه حاوی مواد مغذی شیر است آن را می نوشند.
دین نیز این گونه است اگر تغذیه عقل و اندیشه از آن برداشته شود، آن چه باقی می ماند فقط یک دین رهبانی است. او مثل دوغ است، نوشیدن دوغ فقط انسان را خواب آلود می کند. همه به خواب می روند علما، پیشوایان و رهبران همه با چنین دین به خواب غفلت می خوابند. چون مواد مغذی از آن گرفته شده است. مواد مغذی دین چیست، مغذی دین عقلانیت آن است، نظام آن است، نظام حکومتی، نظام اقتصادی، نظام آموزشی، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام اجتماعی همه این نظام ها روح و تغذیه دین بوده است؟ اما علما زحمت کشدند این مواد مغذی را از دین جدا کردند. آنچه که باقی مانده است فقط عبادات و مناسک است. مردم در حال عبادت و انجام مراسمی هستند که فاقد تاثیر گذاری است. اصل دین همین نظام بود امام مسلمانان نظام حکومتی را به بنی امیه و بنی عباس و طاغوت ها سپردند و خود مساجد را گرفتند و مشغول عبادات شدند. امروز هم دین فقط مربوط به مساجد است. این همان دینی است که امام خمینی آن را دین تحجر نامیدند.
کلمه «تحجر» از «حجر» می آید و «حجر» به معنای «سنگ» است، یعنی همان طور که سنگ سنگ است هیچ حرکتی درآن وجود ندارد، این دین هم مثل سنگ منجمد شده است مردم را نیز منجمد می کند. آنچه حرکت ایجاد می کند، نظام و روح دین است. وقتی او را بیرون اش کردند، این دین منجمد و بی حرکت شد.
و نوع سوم دین، دین التقاطی است، یعنی دینی مختلط که در آن خرافات و رسومات پر می شود، آداب و سنن منطقه ای نیز جزء دین قرار می گیرد. فرهنگ هند، فرهنگ غرب، فرهنگ شرق، هر چه دوست داشتند، آن را جزء دین کردند.
این دو نوع دین رایج در جهان امروز است: در برخی جاها دین تحجر و در برخی دیگر دین التقاطی. و این دو نوع مربوط به شیعه یا سنی نیست، بلکه درمیان همه مسلمانان رواج دارند.
اما امام می فرمایند این دین واقعی نیست، دین واقعی، دین خالص است یا اسلام ناب. آنچه را خداوند بر پیامبرش محمد مصطفی (ص) نازل کرد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به اهل بیت (ع) تحویل داد بدون اینکه چیزی بیرون بیاورد یا چیزی به آن اضافه کند. پس دین اهل بیت(ع) دین خالص بود، اسلام همون دینی بود که بدون کم و زیاد به اهل بیت(ع) رسیده بود اما بدبختانه مسلمانان دین خالص را از اهل بیت(ع) نگرفتند بلکه آن را از دیگران گرفتند که بعضی جاها دین تحجر پیدا شد و بعضی جاها دین التقاطی.
این دین خالص بود، اما سوالی که برادر پرسید عمل خالص بود، چگونه عمل را خالص کرد؟ عمل از ارکان آن تشکیل می شود اگر در ارکان یک عمل اخلاص وجود دارد قطعا آن عمل خالص خواهد بود، برخی می گویند اخلاص در نیت کافی است. نیت اولین شرط اخلاص است. اما پس از آن همه اعضای فرآیند نیز باید خالص باشند. مثلاً می خواهی به فقیر شیر بدهی، نیت تان خالص است، می خواهی یک لیوان شیر به فقیر بدهی، اما در لیوان شیر آب هم مخلوط می کنید، خدا از کار تو راضی می شود؟. نیت خوب است، اما عمل خالص نیست. چون فرآیند خالص نیست. فعل زمانی خالص است که علاوه بر نیت، ساختار خود فعل نیز خالص باشد و ترکیب فعل نیز خالص باشد، پس این عمل خالص خواهد بود.
قسمت بعدی سوال این بود که اگر انسان برای نجاتش از خدا اطاعت کند آیا اعمالش خالص خواهد بود؟ بله درست است که اطاعت از خدا با اخلاص مایه رستگاری انسان است. اطاعت خدا شامل خواسته های خود نباشد، در اطاعت نباید تظاهر و ریا باشد، نتیجه این اطاعت عمل خالص است. در نتیجه این عمل، حور العین خواهد گرفت! بیشتر مسلمانان این مراسم دینی را فقط به خاطر حور انجام می دهند. مرد بسیار وارسته و متدین است و در مسجد با اخلاص فراوان و گریه و نیایش نماز می خواند تا به حور دست پیدا کند. اگر یکی از شماها با صدای بلند شروع به گریه کند و یکی ازش بپرسد چرا گریه می کنید و بگوید من دختر می خواهم، به او چه می گویید؟ این جوان بسیار وارسته و مخلص است؟ اگر کسی این کار را میکرد، از نظر شما چه جور آدمی بود: خیلی عالی یا خیلی پست؟ انسان تمام عمر خود را در مسجد به نماز و گریه و سجده و عبادت بگذراد تا پس از مرگ دخترانی زیباتر از دختران دنیا بهش بدهند. حور یعنی دختری خیلی زیبا. آیا به چنین فردی می گویید انسان مخلص؟ آیا به چنین فردی می گویید متقی؟ در تمام عمر به شما آموخته اند که عمل به دین پس از مرگ به بهشت منتهی می شود و در بهشت با حوران بهشتی ملاقات خواهید کرد.
عمل شخصیت انسان را می سازد و عمل خالص شخصیت پاک شما را می سازد. در دین اهل بیت (علیهم السلام) کلمه حور به دختران زیبا اطلاق نمی شود، بلکه به شکل زیبای اعمال مجسم انسان اطلاق می شود. از امام جعفر صادق (علیه السلام) نقل شده است که وقتی مؤمن مخلص وارد قبر می شود، زنی بسیار زیبا در قبر نزد او می آید و شخص از زیبایی و فضل او متحیر می شود و از آن شخص می پرسد: تو مرا میشناسی. او میگوید: «تو را نمیشناسم، هرگز تو را ندیده ام.» او میگوید: «ببین، شاید مرا بشناسی.» میگوید: «نه، من ندیدهام. هرگز تو را ندیده ام.» او خواهد گفت: من همان نماز تو هستم که با اخلاص بسیار بجا آورده بودید، من عمل تو هستم نه غریبه نیستم. بنابراین، در مقابل نماز، حوری دریافت نمیشود، بلکه خود نماز به صورت حور مجسم میشود و به شکلی زیبا در برابر انسان ظاهر میشود. همینطور اعمال دیگر مجسم می شود و همه خودشان را معرفی می کنند، مثلاً من روزه هستم، حج شما هستم و ….
و این تجسم اعمال برای همه زن و مرد خواهد بود، بنابراین زنان نگران نباشند که اگر مردها حور دریافت می کنند، ما چه خواهیم گرفت؟ همه این حوران را دریافت خواهند کرد. بنابراین، شهوت در بهشت وجود ندارد و این بدن مادی در دنیا باقی خواهد ماند و در عالم آخرت نیز مفهومی از آن چیزها وجود نخواهد داشت.
سوال؛ مرحله نهایی یا هدف نهایی این مباحث مانند انسان شناسی، امت سازی و امامت چیست، یعنی پس از استقرار حکومت امام یا نظام امامت در جهان چه خواهد شد؟
پاسخ ؛ این سه موضوع یا همه موضوعات مربوط به دین، اعم از عبادات، اعتقادات و معاملات، هدف نهایی همه آنچه خداوند متعال تحت عنوان دین مقرر فرموده است، اعتلای انسان به درجه انسانیت است.
اجازه دهید این موضوع را بیشتر توضیح دهم این هم یک اصل قرآنی و هم یک اصل عقلی است که خداوند متعال انسان را به عنوان انسان نیافریده است، بلکه بذر انسانیت را زمانی که مادر باردار شده است در قالب یک انسان آفریده است. لذا موجودی از شکم مادر وارد این دنیا می شود، انسان نیست بلکه بذر انسانیت در شکل انسان است، خداوند بذر انسانیت را در خلقت آفریده است مرحله رسیدن به انسانیت به خود انسان بستگی دارد. به همین دلیل است که علما دو مرحله را بیان کرده اند: یکی خَلق و دیگری خُلق. خدا این ساختار انسانی را آفریده است، حالا باید از طریق این ساختار به مقام انسانیت برسد. لذا خداوند یک سلسله انبیا و رسولان را فرستاد تا انسان را به این نقطه یاری دهند.
بنابراین، دین، کتب آسمانی، پیامبران و همه امور دینی، همه یک هدف دارند، یعنی هدایت انسان به سوی مقام انسان کامل، همچنان که می گویند انسان خلیفه الله است خلافت در آن زمان به انسان داده می شود که آن شخص انسان کامل شود. در غیر این صورت، موجوداتی که در روی زمین یافت می شوند، نه انسان هستند و نه خلیفه الله هستند، بلکه همه اینها بذرهای انسانیت هستند اما انسان نیستند. این شعر از مولانا رومی است که علامه اقبال نیز از مثنوی او نقل کرده است:
دی شیخ با چراغ همی گشت گِرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت مینشود جستهایم ما
گفت «آن که یافت مینشود، آنم آرزوست»
ای شیخ با این چراغ در روز روشن در کوچه های شهر دنبال چه می گردی گفت: خسته ام از حشرات شهر، دنبال انسان می گردم.
او گفت: ما خیلی دنبال انسان گشته ایم، اما در جایی پیدا نکرده ایم. گفت دنبال همان چیزی می گردم که پیدا نکرده اید.
بنابراین تمام افرادی که در جهان یافت می شوند حشرات به شکل انسان هستند و به درجه انسانیت نرسیده اند. بنابراین هدف اصلی دین هدایت انسان به همین مقصد است.
سوال؛ نزاع، فرقه گرایی و گروه بندی چرا و از چه زمانی آغاز شد؟
به همان اندازه که تاریخ بشر قدیمی است، نزاع نیز قدیمی است. قرآن نزاع نسل اول انسان ها را شرح می دهد و داستان قتل هابیل را در نزاع دو برادر هابیل و قابیل بیان می کند. در واقع، حضرت آدم هنوز به دنیا نیامده بود که خداوند به فرشتگان گفت که می خواهد در زمین خلیفه بیافریند. فرشتگان گفتند که او در زمین فساد می کند و خون می ریزد. خداوند هنوز او را نیافریده بود، بلکه آفرینش او را اعلام کرده بود و فرشتگان از آینده او اطلاع دادند.
فرشتگان از کجا می دانستند که انسان در زمین خونریزی می کند وقتی خداوند به آنها خبر داد که قرار است انسان را از عناصر زمین بیافریند، همانطور که دانشجویان علوم امروزی می دانند که ترکیب کدام مواد چه چیزی را می سازد؟ همه دانشجویان علوم در مورد واکنش های شیمیایی می دانند اگر دو نوع گاز با هم مخلوط شوند، چه ماده سومی از آنها تشکیل می شود و چه تاثیری خواهد داشت؟ این منجر به تخریب یا تصویب خواهد شد. به همین ترتیب، فرشتگان نیز عناصر زمین را میشناختند، بنابراین وقتی خداوند ترکیب عناصر را توضیح داد، فهمیدند موجودی که از این عناصر تشکیل شده است در زمین چه میکند.
بنابراین گرایش به تفرقه در خلقت انسان ذاتی است. و از روز اول ادامه دارد. انسان برای اینکه این گرایش فرقه گرایی را تحت کنترل داشته باشد، نیاز به راهنمایی دارد، اگر این گرایش فتنه انگیزی و فساد در درون انسان نبود، انسان مثل فرشتگان معصوم بود و نیازی به هدایت نداشت. اما چون این گرایش در ذات او یافت می شود، نیاز به هدایت دارد و خداوند همه مقدمات هدایت او را فراهم کرده است.
سوال؛ آیا ممکن است علمای شیعه و سنی دور هم جمع شوند و اختلافات خود را بر اساس قرائن حل کنند و به جای اختلاف شیعه و سنی، یک ملت شوند و نظام امامت را مشترکاً اجرا کنند؟
پاسخ ؛ امروز ما در مورد احتمال امکان پذیر بودن این موضوع صحبت می کنیم، اما در تاریخ چنین کار اتفاق افتاده است. در نظامی که بعد از رحلت پیامبر(ص) وجود داشت، همه یک امت بودند، در حالی که آن نظام مطابق با مکتب شیعه نبود، منطبق با عقاید اهل سنت بود، اما اختلاف و تفرقه وجود نداشت. هیچ اقدامی برای برکناری خلیفه اول و خلیفه دوم و سوم انجام نشد، برعکس امیرالمؤمنین علیه السلام برای نجات خلیفه سوم تلاش زیادی کرد. امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را به عنوان نگهبان بیرون خانه او قرار دادند. امیرالمؤمنین به عنوان مشاور آنها مدام به آنها توضیح می دادند که سیاست های دولتشان درست نیست. نهال های سیاسی که شما کاشته اید درست نیست، مشاوران شما درست نیستند، آنچه به بنی امیه داده اید درست نیست، حکومت شما از بین خواهد رفت. همان شد بعد از قتل عثمان وقتی حکومت به دست امیرالمؤمنین رسید، بديهي است كه مسلمانان اميرالمؤمنين عليه السلام را بعنوان امام اول که نپذيرفتند، بلكه بعنوان خليفه چهارم پذيرفتند. خلیفه چهارم مال شیعه نیست، شیعه امام اول قبول دارد، چرا که منظور از خلیفه چهارم عقاید اهل سنت است. اما حتی زمانی که حکومت امیرالمومنین علیه السلام تأسیس شد، بنی امیه هرج و مرج ایجاد کردند. اهل سنت در مقابل امیرالمؤمنین قیام نکردند، معاویه قیام کرد و قتل خلیفه سوم را بهانه ای برای قیام و شورش قرار داد و سپس مشکلات شروع شد. اکنون آشکار است که بنی امیه خود را سنی می نامند، اما در واقع بنی امیه خود یک حزب سیاسی بودند و نه شیعه بودند و نه سنی.
بنابراین، این کار ممکن است به همان صورت که خلفای راشدین چهار خلیفه بودند، سه اهل سنت و یکی از شیعه، به همین ترتیب، امروزه این امکان وجود دارد که شیعه و سنی بتوانند با هم نظام امامت تشکیل دهند.
سوال؛ آیا مقام معظم رهبری از مشکلات پاراچنار آگاه هستند؟ و اگر آگاه باشند برای پاراچنار چه کرده اند؟
مردم پاراچنار مثل پمپ بنزین هستند، نیاز به جرقه ای معمولی دارند. آنها برای دعوا به بهانه نیاز دارند.
جنگ شیعه و سنی چه مشکل مغازه باشد، چه خانه و چه مسئله زمین فوری شعله ور می شود. مقام معظم رهبری به چنین افرادی فقط می توانند نصیحت کنند و ده ها بار هم نصیحتشان کرده اند. فتوایی نیز مبنی بر حرام بودن اختلاف شیعه و سنی صادر کرده اند. اگر دستورات بیشتری از ایشان میخواهیم، هیئتی از مؤمنان یا علما باید به ایشان سر بزنند و مسائل را با ایشان در میان بگذارند که وظایف ما در چنین فضایی چیست.
سوال؛ دنیای غرب سیستم دروغین خود یعنی دموکراسی را به گونه ای تبلیغ کرد که همه دنیا آن را پذیرفتند، پس آیا ما نباید روشی را اتخاذ کنیم که بتوانیم تبلیغ و ترویج نظام واقعی را بپردازیم؟
پاسخ ؛ بله، درست است که جهان دموکراسی را بر اساس ’پری نیلم‘ به قول علامه اقبال ارائه کرد تا جایی که حتی علمای ما هم عاشق این پری نیلم شدند. دموکراسی را به صورت عروس به دنیا عرضه کردند، آن را آراستند، آن را زیبا کردند، پس مردم و حتیٰ علمای ما هم عاشق آن و دیوانه آن شدند. اما علامه اقبال این پری نیلم را حتی قبل از آرایش دیده بود، گفت این دموکراسی یک استبداد غول پیکریست که مشغول رقص است. یعنی پشت نقاب دموکراسی یک غول وحشتناک دیکتاتوری نهفته است. جای تعجب است که علمای ما سعی می کنند دموکراسی را از قرآن اثبات کنند.
بزرگترین کشورهایی که در حال حاضر دموکراسی را ترویج می کنند، هند و ایالات متحده هستند. اگر دموکراسی با قرآن ثابت شده است، ابتدا باید اذعان کنید که جمهوری اسلامی هند و جمهوری اسلامی آمریکا بزرگترین کشورهای اسلامی هستند.
منادیان دموکراسی دموکراسی را چنان زیبا ارائه کردند که حتی علمای ما نیز شروع به جستجوی آن در قرآن کردند. اما مبلغان نظام امامت آنقدر امامت را از منبرها فروختند و آنقدر به نام امامت تجارت کردند که مردم نظام امامت را نفهمیدند، اما تجارت تجار رونق گرفت. منادیان دموکراسی دموکراسی را نفروختند، دموکراسی را ترویج کردند، کتاب نوشتند، در رسانه ها به زیبایی آن را تبیین کردند و دموکراسی را در برنامه های درسی مؤسسات آموزشی ارائه کردند. اما نظام امامت حتیٰ در نهادهای دینی آموزش داده نمی شود، چه رسد به مدارس. نظام امامت در برنامه های درسی دینی جایگاهی ندارد. آن وقت دنیا چگونه قبول می کند، وقتی خودمان باور نداریم، وقتی خودمان گیج هستیم، چگونه می توانیم نظام امامت را برای مردم دنیا توضیح دهیم؟
سوال؛ اگر ما به کسی رای می دهیم که نمی شناسیم فردا او ممکن است با یک حزب سیاسی بپیوندند، که از یزید زمان حمایت می کند آن موقع آیا گناه او به گردن رای دهندگان خواهد بود؟
پاسخ ؛ این سوال جنبه های زیادی دارد. رای دادن به این معنی است که شما حق خود را به کسی دیگر می سپارید، رای دادن حق شماست با رای دادن شما یکی را نمائنده و وکیل خود می کنید. شما با رای خود یکی را حاکم خود می کنید. حاکم این حاکمیت را از کجا آورد؟، از شما، از مردم، جمهور مردم حاکمیت را به او دادند، اما سوال اینجاست که مردم این حاکمیتی را از کجا آوردند؟ شما فقط می توانید آنچه مال شماست را بدهید. اگر ماشین متعلق به شما نیست، چگونه می توانید آن را به نام شخص دیگری بگذارید، اگر زمین مال شما نیست، چگونه می توانید آن را به دیگری بدهید؟ اما وقتی برای رای دادن می روید یعنی حق حاکمیتی دارید که از طریق رای خود به دیگری می دهید. اما چه کسی این حق را به شما داده است؟ همانطور که ابتدا با اسناد زمین خود را ثابت می کنید که این زمین مال شما است و سپس آن را به دیگری می دهید، به همین ترتیب ابتدا باید ثابت کنید که حق حاکمیت از آن شماست. در یک دموکراسی، این نکته بدیهی تلقی می شود. اگر قبول دارید که خداوند حق حاکمیت را به مردم داده است، اساس تشیع از بین می رود. سپس صحت مذهب اهل سنت ثابت می شود که می گوید خلیفه اول را مردم از طریق رای انتخاب کردند. اگر مردم قدرت تشکیل حکومت را دارند، پس نقش امام چیست؟
اما در اسلام، خداوند این حق را به مردم نداده، بلکه فرموده است: «من امام تعیین می کنم». کار من امام فرستادن است، وظیفه من خلیفه درست کردن است. توجه به این نکته مهم است که کسانی که دموکراسی را قبول دارند نمی توانند امامت را بپذیرند. و قائلان به نظریه امامت هرگز نمی توانند دموکراسی را بپذیرند.
اگر برای انتخاب حاکم بروم رای بدهم، اولین سوالی که از من می پرسند این است که چه کسی به شما حق انتخاب حاکم را داده است؟ پس از آن، سؤال بعدی این است که آیا شخص حاکم، شرایط حاکمیت را دارد یا خیر؟
اگر این حق مردم است پس چرا خداوند خودش امام مقرر فرمود؟ چرا پیامبر را گفت در غدیر اعلام کند؟ بنابراین علمای شیعه که دموکراسی را تبلیغ می کنند باید بدانند که چیزی به نام دموکراسی در مذهب شیعه وجود ندارد. این حرف اینقدر ساده نیست که مردم آن را ساده بگیرند. حاکم را یا خدا باید متعین کند یا مردم. در اسلام خود خداوند برای شما حاكم قرار داده است، اكنون در مخالفت با خدا حاكم خود را تعيين مي كني؟. یعنی شما حاکم منصوب خدا را قبول ندارید، پس چرا شعار علی مولای من می دهید؟