همجنسگرایی در پاکستان عمداً گسترش مییابد، حتی در مدارس مذهبی، علما و مفتیها این کار را انجام میدهند. این نشان میدهد که توانایی جنسی تا چه حد خطرناک است، که حتی علمای مذهبی نیز از آن در امان نیستند. سنیها به متعه اعتراض دارند، اما هیچ اعتراضی به همجنسگرایی وجود ندارد. تمام مکتب، سیستم و فرقه به دفاع از این مفتی ها که مساجد و مدارس در جرم همجنسگرایی گرفته می شوند، برمیخیزند.
متعه راهکار قرآنی برای جلوگیری از روابط نامشروع
بهترین زمان برای ازدواج، بلوغ است
بهترین راه برای استفاده از توانایی جنسی، ازدواج است که از طریق آن فرد میتواند این را حفظ کند و هدفی را که خداوند این توانایی را در درون فرد قرار داده است، محقق سازد.
بهترین زمان برای ازدواج، بلوغ است، زیرا پس از آن، این قوه طغیان میکند و فرد مستعد انحراف میشود، بنابراین فرد باید قبل از این انحراف، برای آن برنامهریزی کند.
در ازدواج، لازم است شخصیت و جایگاه خانوادگی، مذهبی و اجتماعی پسر و دختر در نظر گرفته شود.
عواقب بد عدم تمتع در ازدواج
یکی از جنبههای ازدواج که قرآن بیان کرده است، تمتع است که از متاع گرفته شده است، به معنای لغوی متاع به وسایل سفر گفته میشد که در زمان قدیم برای سهولت در سفر مردم همراه خود نگه میداشتند. به همین معنیٰ، تمتع زندگی وسیلهای است که آرامش را در زندگی فراهم میکند تا زندگی به هدف خود برسد. به دلیل مشکلات و سختیهای مختلف زندگی، فرد نمیتواند مسئولیتهای خود را انجام دهد. در برخی جوامع، دلایل مشکلات و گرفتاریهای مردم تجزیه و تحلیل میشود و تلاش میشود تا مشخص شود که آیا فرد اختلال روانی داشته است یا خیر و در صورت تشخیص، مجازات کاهش مییابد و توانبخشی نیز انجام میشود. اما در جامعهای مانند پاکستان، ما پیشینه فرد را نمیبینیم. وقتی فردی از نظر روانی آشفته است، میتواند کارهای غیرعادی انجام دهد. هفته گذشته، یک معاون سرپرست پلیس در لاهور همسر و دخترش را کشت، اجساد را از بین برد و پروندهای مبنی بر مفقود شدن خانوادهاش ثبت کرد. طبق گزارشهای اولیه، دلیل این کار او اختلاف خانوادگی است. خدمات پلیس در لاهور از نظر مالی بسیار خوب است زیرا فساد خوبی را انجام میدهد. مردم ترجیح میدهند در پلیس کار کنند. یک معاون سرپرست پلیس ممکن است از دو دست درآمد داشته باشد، اما با این حال مرتکب چنین جرم بزرگی شده است زیرا در زندگی شخصی خود آرامش نداشته، دو همسر داشته و یکی از همسرانش او را آزار میداد. استرس روانی بزرگترین استرس در مقایسه با قویترین استرسهای جسمی است. این باعث میشود فرد عقل و شعور را از دست بدهد. بخاطر استرس یک دانشجو نمیتواند درس بخواند، یک تاجر نمیتواند تجارت کند. مشاغل به دلیل اختلال ذهنی از دست میروند. بزرگترین عامل اختلال ذهنی اختلافات خانوادگی است. این یک مشکل اجتماعی مربوط به روانشناسی انسان است. ما نمیتوانیم مشکلات اجتماعی را از طریق علم درک کنیم، بلکه از طریق تجزیه و تحلیل جامعه میتوانیم آنها را درک کنیم. مشکلات خانوادگی فقط به دلیل مشکلات مالی ایجاد نمیشوند عموماً خانوادههای فقیر روابط بهتری نسبت به دیگران دارند.
دلیل اصلی مشکلات خانگی
بزرگترین دلیل اختلافات بین زن و شوهر، از هم پاشیدگی روابط جنسی بین آنهاست. شوهر در بیرون خوب است اما در خانه به دلیل ناتوانی زن در برآوردن نیازهایش، دچار مشکل است. همچنین میتواند برعکس باشد، زمانی که شوهر نیازهای خود را به طور نامشروع برآورده میکند و در خانه به همسرش اهمیت نمیدهد، اما زن وفادار میماند، بنابراین زن از نظر روحی آشفته میشود. چنین زنانی سپس به سراغ تعویذنویسان و جادوگران میروند که آنها از اینها سوءاستفاده میکنند. رابطه جنسی یکی از حقوقی است که باید به آن عمل کنند. اگر این حقوق را ادا نکنند، گناهکار محسوب میشوند.
تمتع باعث آرامش در زندگی است
در روایات آمده است که زنی که حقوق جنسی شوهرش را ادا نمیکند، فرشتگان او را لعنت میکنند. و عکس این نیز صادق است. با توجه به این حقایق، خداوند متعال تمتع را برای انسان مقدر کرده است تا زندگی راحت باشد. اگر تمتع نباشد، با وجود امکانات جسمی، آرامش حاصل نمیشود. آرامش به قلب و ذهن انسان میرسد، سپس به سایر قسمتهای بدن سرایت میکند. به همین ترتیب، وقتی فردی در آرامش است، خانواده نیز در آرامش است و به نظر میرسد جامعه نیز در آرامش است. در جامعه خود میبینیم که روابط خویشاوندان خونی اغلب رو به وخامت میرود و این به این دلیل است که ذهن آنها آرامش پیدا نمیکند. اگر آشفتگی روانی وجود داشته باشد، روابط اجتماعی نیز رو به وخامت میگذارد.
تأثیر تمایلات جنسی بر اعمال انسان
در خطبههای قبلی خود، به سه روشنفکر غربی اشاره کردیم که تأثیر زیادی بر جامعه دارند؛ زیگموند فروید، کارل مارکس و چارلز داروین. همه آنها ایدههای خیالی را بیان کردهاند که مبتنی بر واقعیت نیستند و در دنیای علمی جایگاهی بیش از یک فرض ندارند. فروید گفت که هر عمل یک فرد تحت تأثیر تمایلات جنسی است. این صد در صد درست نیست، اما یکی از انگیزه های اصلی، مسائل جنسی است. بنابراین، قرآن نیز لذت را در زندگی جنسی مهم دانسته است که تحت آن فرد باید رضایت جنسی کسب کند. چه بسیار کارهای بدی که یک فرد به دلیل تمایلات جنسی انجام میدهد، مانند نگاه کردن به زن نامحرم، رقصیدن، آواز خواندن، شوخیهای رکیک، صحبت کردن و غیره. یک مرد، صرف نظر از سن، به یک زن جذب میشود و دوست دارد با او صحبت کند. ما میتوانیم پرستاران را در بیمارستانها ببینیم، وقتی که آنها مردی را درمان میکنند، حتی تزریق آمپول برای او بسیار خوشایند است. امروزه، زنان اغلب در مغازههای بازار برای فروش کالا قرار میگیرند، زیرا مردان را جذب میکنند. در روایات ذکر شده است که برخی از افرادی که مرتکب زنا نشدهاند، زناکار محسوب میشوند، زیرا از طریق چشمان خود از لذت یک زن بهرهمند شدهاند. این لذت باید فقط توسط زن و شوهر در زندگی زناشویی حاصل شود تا محیط خوب و محترم باقی بماند. باید هم در ازدواج و هم در طلاق احترام متقابل وجود داشته باشد.
نیاز به متعه چیست؟
در یک ازدواج دائم، هر دو طرف باید برای یکدیگر تمتع (لذت) فراهم کنند. روشهای مختلفی برای لذت بردن وجود دارد. کسانی که به جنگ میروند، بدون همسر در آنجا زندگی میکنند. پس چگونه نیازهای خود را برآورده میکنند؟ نیروهای آمریکایی و ناتو سربازان زن در ارتش برای این کار دارند و علاوه بر آن، آنها قانونی دارند که همجنسگرایی را مجاز میداند. آنها برای تخلیه کردن توانایی جنسی سیستمی دارند. جایگزین این در نیروهای اسلامی چیست؟ در گذشته، به نیروها پولی پرداخت نمیشد، فقط در مواقع جنگ، مردم از خانههایشان فراخوانده میشدند. آنها هزاران کیلومتر سفر میکردند و نمیتوانستند به سرعت به خانه برگردند. به همین ترتیب، کسانی که برای تجارت مسافتهای طولانی را طی میکردند، همسرانشان را همراه خود نداشتند، پس چه باید بکنند و چگونه باید نیازهای جنسی خود را برآورده کنند؟ آیا باید همجنسگرایی داشته باشند؟ یا باید خودارضایی کنند؟ آنها راه حلی برای گرسنگی و تشنگی داشتند، اما راهی برای رسیدن به آرامش جنسی نداشته باشند؟ برای آنها، قرآن گزینه ازدواج موقت را ارائه داده است و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به چنین افرادی دستور داده و آنها را به ازدواج موقت ترغیب کرده است. در فقه، کلمه متعه برای این مورد رایج شده است، در حالی که قرآن یک بار از آن استفاده کرده است. قرآن متعه را برای جلوگیری از روابط نامشروع مجاز دانسته است. اصحاب در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در جنگها این کار را انجام میدادند و امری رایج بود. متعه ازدواجی برای مدت کوتاه است که در پایان مدت، پایان مییابد مگر اینکه مدت تمدید شود. این یک ازدواج ساده است و تمام شرایط ازدواج در آن وجود دارد اما حقوق متقابل وجود ندارد. اگر فرزندی متولد شود، مسئولیت نگهداری از آن بر عهده مرد است. یک گزینه دیگری نیز توسط قرآن ارائه شده است و آن کنیز گرفتن است. قرآن میگوید زنانی که به عنوان کنیز خریداری میشوند یا به عنوان اسیر جنگی آورده میشوند، اموال مرد محسوب میشوند و میتوان با این کنیزان بدون ازدواج روابط جنسی برقرار کرد.
چرا علمای اهل سنت با متعه مخالفند؟
علمای اهل سنت با جواز همبستری با کنیزان بدون نکاح با آنان مخالفتی ندارند، بلکه با متعه مخالفند. اگر می توانید بدون نکاح با کنیز رابطه جنسی داشته باشید، که دستور قرآن است، و هیچ کس نمیتواند آن را انکار کند پس متعه را هم بناید انکار کرد چون این هم دستور قرآن است. قرآن برای تسکین جنسی سه راه را مطرح کرده است: ازدواج دائم، ازدواج موقت، یعنی متعه، و کنیز. روابط جنسی با کنیز فقط در صورتی مجاز است که خریداری شده باشد، یا به ارث رسیده باشد، یا به عنوان اسیر جنگی به دست آمده باشد. شما میتوانید با چنین کنیزی بدون نکاح رابطه جنسی داشته باشید. هیچ کس به این حکم اعتراضی ندارد. اما متعه که شامل نکاح است، مورد اعتراض است.
دلیل متعه نامیدن ازدواج موقت
متعه به این دلیل متعه نامیده شده است که درآن لذت وجود دارد و لذت در ازدواج دائم هم ضروری است و زن و مرد حق دارند از آن لذت ببرند. اما وقتی مردی به دلیل مسافرت، مشکلات مالی و غیره نمیتواند ازدواج دائم داشته باشد یا قدرت انجام حقوق زن را ندارد، ازدواج موقت به عنوان یک راه حل حفظ میشود. اما افرادی هستند که از آن سوءاستفاده میکنند. به عنوان مثال، کسی با مهریه هنگفت ازدواج دائم میکند، مانند برخی زنان که به محض ازدواج مهریه میگیرند و سپس درخواست طلاق میدهند. زنان زیادی هستند که پنجاه ازدواج دائم داشتهاند. اگر چیزی قابل سوءاستفاده باشد، به این معنی نیست که حرام میشود. همانطور که میتوان از مساجد سوءاستفاده کرد، از قوانین ارتداد نیز سوءاستفاده میشود. بنابراین، محدودیتها باید در مورد سوءاستفاده و موضوع باشد. ازدواج موقت برای حفظ پاکی زن و مرد برقرار میشود، این یک راه حل است. مردم با روابط نامشروع مانند زنا و همجنسگرایی مخالفتی ندارند. آنها آن را یک ضرورت امروز میدانند، میگویند اگر فرزند دارید، بگذارید این کار را انجام دهند. همه آن را جایز میدانند، اما ازدواج موقت که خداوند مقرر کرده است، حرام تلقی میشود. امروزه دوستی نامشروع و چت با نامحرم به طور کلی توسط همه پذیرفته شده است. مردم به جای ازدواج از تلفنهای هوشمند لذت میبرند. فساد و فحشا در همه جا مجاز است!.
لذت بردن از راههای حرام به جای روشهای مشروع
بازیگران پاکستانی اعلام کردند که لاهور به پایتخت فساد جنسی تبدیل شده است. این جاده زندان، جادهای شلوغ برای این کار در شب است و مساجد و حسینیههایی در آنجا وجود دارد، اما آنها همه آنها را نادیده میگیرند. مردم از راههای حرام لذت میبرند، در حالی که قرآن راههای مشروع را ارائه داده است. اگر نمیتوانید یک ازدواج کامل انجام دهید، میتوانید یک ازدواج نیمهتمام انجام دهید. این راه حل نباید برای شهوت باشد، بلکه هدف آن باید ارضای نیاز جنسی از راه حلال باشد. قرآن میخواهد یک جامعه مؤمن از فساد جنسی عاری و پاک باشد. برای جلوگیری از روابط نامشروع، قرآن این گزینه متعه را حفظ کرده است. افرادی هستند که ازدواجهای متعددی داشتهاند و در صورت لزوم، قابل قبول است. اگر مردی از یک ازدواج راضی نباشد، میتواند ازدواج دوم، سوم و چهارم داشته باشد، اما شرایط آن سخت است. آن شرط مهم، رعایت برابری و عدالت بین آنهاست. باید با هر دو پروتکل یکسانی وجود داشته باشد. اگر یک نکاح موقت تحت شرایط مقرر انجام شود، میتوان نیاز را برآورده کرد.
این بحث میتواند فراتر از این موضوع باشد، اما در اینجا نتیجه میگیریم که برای نجات فرد از فساد جنسی، مرد باید ازدواج کند و نباید درگیر فساد اجتماعی مثل قوم لوط شود. همجنسگرایی در پاکستان عمداً گسترش مییابد، حتی در مدارس مذهبی، علما و مفتیها این کار را انجام میدهند. این نشان میدهد که توانایی جنسی تا چه حد خطرناک است، که حتی علمای مذهبی نیز از آن در امان نیستند. سنیها به متعه اعتراض دارند، اما هیچ اعتراضی به همجنسگرایی وجود ندارد. تمام مکتب، سیستم و فرقه به دفاع از این مفتی ها که مساجد و مدارس در جرم همجنسگرایی گرفته می شوند، برمیخیزند. سپس آنها موضوع را حل و فصل میکنند. هیچ راه حلی برای همجنسگرایی وجود ندارد، مجازات مستقیم آن مرگ است. همه اعتراضات به متعه است زیرا شیعیان آن را مجاز میدانند. همه چیزهای حرام دیگر مجاز هستند و هیچ اعتراضی وجود ندارد. باید جلوی همه این حرامهایی که روز به روز در جامعه رواج پیدا میکند، گرفته شود.
خطبه دوم
حکمت امیرالمؤمنین (ع) والاترین نمونه تقوا است
وظیفه ماست که در سایه تقوا زندگی کنیم و نظام زندگی مبتنی بر تقوا را بنا نهیم. تقوا، تدبیری از جانب خداوند متعال است که هدف آن حفظ جان انسان از خطرات، بلایا، وسوسهها و هلاکت است. خداوند برای تقوا اسبابی قرار داده است، از جمله کتابهای آسمانی، پیامبران (ع)، امامان معصوم (ع) و به ویژه ذات، شخصیت، اخلاق و حکمت امیرالمؤمنین (ع) که والاترین نمونه تقوا است.
امیرالمؤمنین (ع) در حکمت ۱۱۷ نهج البلاغه میفرماید: دو دسته از مردم به خاطر من هلاک میشوند: یکی دوستدار افراط و دیگری دشمن افراط.
امیرالمؤمنین و جلوگیری از غلو
در مورد محب غالی، خود امیرالمؤمنین (ع) اشاره کردند که با وجود محبت به من، نابود خواهد شد – زیرا در محبت زیادهرو است. امیرالمؤمنین (ع) این خطر را شناسایی کرد و در زمان ایشان بسیار برجسته شد. ایشان سعی کردند آن را کنترل کنند و غالیان زمان خود را به شدت مجازات کنند.
این خطر در دوران امامان بعدی همچنان رو به افزایش بود، زیرا پیش از آن، تفرقهای در میان مسلمانان رخ داده بود که منجر به تشکیل دو گروه شده بود: شیعیان علی (ع) و شیعیان عثمان. همانطور که قبلاً اشاره شد، از نظر تاریخی اصطلاح شیعه (پیرو/طرفدار) از این دوره به طور کلی رواج یافت. پیش از این، پیروان امیرالمؤمنین شیعه نامیده نمیشدند. آنها علویان یا محبان علی نامیده میشدند. اگرچه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ای علی! تو و شیعیانت رستگار خواهید شد.» این روایت، کاربرد اجتماعی گسترده اصطلاح شیعه را تثبیت نکرد. حتی اصطلاح قرآنی «شیعه ابراهیم» در آن زمان به یک برچسب اجتماعی تبدیل نشده بود.
دلایل استفاده از اصطلاح شیعه
این کاربرد پس از ترور خلیفه سوم رواج یافت. هنگامی که او ترور شد و امیرالمؤمنین به خلافت رسید، مردم به دو گروه تقسیم شدند: طرفداران امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و طرفداران عثمان. بنی امیه مخالفت خود را از شام آغاز کردند و از آن زمان به بعد، مردم عادی شروع به استفاده از اصطلاح شیعه در کوچه و محلهها کردند. هر جا که شخصی سفر میکرد، چه در کوفه، مدینه، بصره، اولین چیزی که در مورد بیعت او میپرسیدند این بود: شیعه چه کسی هستی؟ شیعه علی یا عثمان؟ با گذشت زمان، این اصطلاح منحصراً با پیروان امیرالمؤمنین (علیه السلام) مرتبط شد.
انگیزه و هدف غلو در میان شیعیان
از اینجا، غلو و افراطگرایی در درون شیعیان آغاز شد که باعث ایجاد جناحهای داخلی شد، در حالی که نفرت و دشمنی در اردوگاههای مخالف افزایش یافت. امویان نفرت علیه اهل بیت را ترویج میکردند، در حالی که برخی گروهها عشق و غلو بیش از حد را تبلیغ میکردند. این دو جنبش همزمان پیشرفت کردند. هرچه نفرت توسط امویان بیشتر پخش میشد، افراطگرایی اغراقآمیزتر ارائه میشد. و هرچه افراطگرایان بیشتر اغراق میکردند، امویان بیشتر واکنش نشان میدادند. بنابراین، دو جنبش متضاد پدیدار شد: نفرت از اهل بیت و افراطگرایی.
هدف هر دو جنبش یکی بود: تضعیف شیعیان. هدف جنبش نفرت، کاهش جایگاه اهل بیت (ع) بود، در حالی که هدف افراطگرایی، تحریف تشیع از درون بود. در نتیجه، تشیع به شدت تضعیف شد. دلیل این امر آن است که حکومتهایی که عموماً با اهل بیت دشمنی داشتند، از افراطگرایی نیز حمایت میکردند و برای افراطگرایان محافظت و فرصت فراهم میکردند. این روند در طول تاریخ ادامه یافت.
تلاش امام صادق (ع) برای مهار غلو
غلو در دوران امام جعفر صادق (ع) بسیار رایج شد. بعدها، در دوران امام رضا (ع) به اوج خود رسید. غالیان بزرگی ظهور کردند که فرقههایی را در مخالفت با امامان تأسیس کردند. وقتی امامان غلو را محکوم کردند، این افراد علیه آنها تبلیغ کردند. بدنامترین آنها ابوالخطاب، محمد بن مقلس بود. او غلو افراطی را به ویژه در مورد امام جعفر صادق (ع) رواج داد، ادعای الوهیت برای امام و نبوت برای خود کرد. او همچنین ادعا کرد که از طرف امام صادق به او وحی نازل می شود و میتواند معجزه انجام دهد.
امام جعفر صادق (ع) در روایات متعددی ابوالخطاب را لعنت کرد و او را کافر، فاسق و مشرک خواند و گفت که او با فرعون محشور خواهد شد زیرا ادعای شرک میکند.
اساس تشیع امامت و ولایت است. انکار امامت، چه از روی نفرت و چه از روی محبت افراطی، انکار خود تشیع است. اعلام امام به عنوان خدا، همانقدر انکار امامت است که نپذیرفتن و انکار آن.
امروزه، فتنه تکفیریت به دلیل بغض اهل بیت (ع) پدید آمده است، در حالی که فتنه افراط گرایی و غلو از انحراف ناشی میشود. و هر دو مخرب هستند.
