برای محافظت از خود در برابر فتنه، خود را از جامعه جدا نکنید. در عوض، به ریسمانی که جامعه را متحد میکند، متصل بمانید. در مواقع فتنه، متصل ماندن به مرکز، امنیت شما را تضمین میکند
تنها راه مصون ماندن از فتنههای اجتماعی، متصل بودن با مرکز است

حجت الاسلام و المسلمین استاد سید جواد نقوی
مدیر جامعه عروة الوثقیٰ لاهور
مسجد بیت العتیق
لاهور، پاکستان
خطبات نماز جمعه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴
خطبه اول: تنها راه مصون ماندن از فتنههای اجتماعی، متصل بودن با مرکز است
خطبه دوم: ادعای تشیع بدون ایجاد میل به تأسیس نظام امامت، بیفایده است
بزرگترین خطری که بشر در عصر مدرن با آن مواجه است، تهدید فتنهها است. اگر انسان شناخت درستی از این فتنهها نداشته باشد یا راههای جلوگیری از آنها را نداند، در دام آنها گرفتار شده و هلاک خواهد شد. قرآن کریم در آیه ۲۵ سوره انفال، انسان را از فتنهها برحذر میدارد و میفرماید:
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ {25}
در مقابل این فتنهها که مختص به ظالمان نیست، بلکه میتواند هم ظالم و هم مظلوم را در بر بگیرد، تقوا پیشه کنید.
امیرالمؤمنین (ع) مردم را در مورد این فتنهها راهنمایی کرده و راههای در امان ماندن از آنها را نیز به آنها نشان داده است. رهنمودهای امیرالمؤمنین (ع) از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا ایشان شاهد و ناظر دورانی از فتنههای بزرگ بودند و با آنها مبارزه کردند. و ما را نیز از چگونگی پیدایش فتنه، پرورش آن و سپس قوی و نیرومند شدن آن و درنهایت ویرانی های ایجاد شده توسط آن و راه مصون ماندن دربرابر آن، آگاه کرده است. این خطبه در نهج البلاغه و دیگر کتابهای حاوی خطبههای امیرالمؤمنین نیز آمده است.
عواقب ویرانگر فتنه
امیرمومنان(ع) در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه میفرمایند: وقتی فتنه به هیولای ویرانگر تبدیل شود، عواقب آن غیرقابل کنترل میشود و مردم نمیتوانند خود را نجات دهند. امام میفرماید وقتی فتنهای پیش میآید، مثل زلزله ویرانگر و طوفان مرگبار جامعه را فرا میگیرد. در آن زمان، حتی افرادی که دارای ثبات و استقامت هستند، شکست میخورند و آنها نیز در مقابل فتنه متزلزل میگردند. بسیاری از شخصیتهای بزرگ قربانی فتنهها میشوند. وقتی ابرهای سیاه فتنه پدیدار میآیند، ایمان و یقین مردم متزلزل میشود و مردم دچار شک و تردید میشوند. کسانی که به فتنه ها سرک می کشند، در دام آن میافتند و کسانی که در پرورش آن مشارکت میکنند، ریشهکن میشوند. حال مردم تحت تأثیر فتنه، مانند حال الاغهایی است که زیر بار سنگین، یکدیگر را گاز میگیرند. مردم گرفتار فتنه، به جای رویارویی با دشمنان واقعی خود، یکدیگر را متهم میکنند، به هم تهمت میزنند و آبروی یکدیگر را زیر سوال می برند.
رسانههای اجتماعی نمونهای از یک فتنه جهانی
نمونهای از فتنه، چه در سطح جهانی و چه در سطح محلی، در عصر کنونی ما به وضوح قابل مشاهده است. فتنهها پیوندهای وحدتی را که امت توسط آن تقویت میشود، سست میکند. حقایق و واقعیتها را میپوشاند تا مردم نتوانند به کنه آنها پی ببرند. در دوران فتنه، چشمههای حکمت خشک میشوند و جای خود را به چشمههای حماقت میدهند. نادانان و جاهلان به سخنگویان دانش و خرد تبدیل میشوند، همانطور که امروزه شاهدیم، رسانههای اجتماعی به جای روشنفکران و هنرمندان، به بستری برای جاهلان، نادانان و ابلهان تبدیل شدهاند تا افکار عمومی را در مورد مسائل محلی و بینالمللی تحت تأثیر قرار دهند. مردم کمکم جهل خود را با خرد اشتباه میگیرند و مشتاقانه آن را گسترش میدهند.
در تمام بلاهای جهانی و محلی همینطور است. پیشگویی امیرالمؤمنین (ع) امروز کاملاً واضح به نظر میرسد. وقتی فتنهها فرا میرسد، یک ملت شروع به گزند رساندن به ملت دیگر میکند و یک شخصیت شروع به خورد کردن شخصیت دیگر میکند.
در امان نبودن شهرها و روستاها از فتنهها
امیرالمؤمنین می فرماید که چنین نیست که فتنه ها تنها در شهرها پدید آیند و آنها را نابود کنند، بلکه حتی روستاییان بادیه نشین نیز از آتش فتنه ها در امان نیستند; چکش فتنهها حتی استخوانهای بادیه نشین ها را هم خرد میکند. منظور در اینجا این نیست که استخوانهای بدنشان میشکند، بلکه چکش فتنهها استخوانهای دین و ایمانشان را خورد میکند و در هوا پراکنده میکند زیرا آنها از مرکز خود جدا شده اند. یعنی فقط کسانی که به مرکز خود متصل هستند از آتش این فتنه ها در امانند.
علل و پیامدهای فتنهها و انتخابهای انسان
وقتی فتنه وارد شهری میشود، تلخی و مشکلات را به همراه میآورد، نه شادی و مژده. بر اساس سنتهای الهی حاکم بر جهان هستی هر رویدادی علت و معلولی دارد. برخی از علل و پیامدها تلخ و کشنده هستند و برخی از علل و پیامدها، راه های نجات و رستگاری. به انسان آزادی انتخاب در میان آنها داده شده است. انسان باید با استفاده از عقل و بصیرت خود، راههای رستگاری را برگزیند و از راههای هلاکت دوری کند. اما وقتی فتنه پدیدار میشود، انسانها را به راههایی که به هلاکت میانجامد، وادار میکند. وقتی فتنه گسترش مییابد، کسانی که در ابتدا فتنهها را با شیر پرورش میدادند، اکنون به جای شیر، خون از وجود شان میچکد.
مسئولیت علما در عصر فتنه
در دوران صلح، علما مردم را راهنمایی و نصیحت میکنند. علمای گذشته این کار را می کردند، وظیفه خود را در نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر انجام می دادند، اما چیزی که بیشتر در بین علمای امروزی دیده می شود، فرقه گرایی است. جایگاه علما نه تنها به خاطر علم آنهاست، بلکه به دلیل آثار آن علم است، یعنی حکمت، هدایت و حفظ مردم از شر است. اما امیرالمؤمنین (ع) از اینکه در زمان فتنه، به جای هدایت و ارشاد مردم بافرقه گرایی آتش فتنه را شعله ور می کنند، اظهار تأسف میکند.
نقش منارههای مذهبی در ریشهکن کردن فتنهها
فتنه، مناره دین را فرو میریزد. مناره، مکانی مرتفع است که از آن نور ساطع میشود. در گذشته، برج بلندی بر فراز مساجد یا بندرگاهها ساخته میشد و چراغی در آن روشن میگردید تا قایقهایی که از دور نزدیک میشدند، بدانند که ساحل نزدیک است.
آن افراد یا مراکزی که تفکرشان نورانی است، اندیشههایشان روشن است، مردم از آنها راهنمایی و هدایت میگیرند، حکم منارهها را در جامعه دارند. اما همانطور که مولانا رومی میگوید، « نه هر که سر بتراشد قلندری داند» کسی که موهای بلندی دارد، لزوماً قلندر نیست. ممکن است که او به آرایشگاه نرفته باشد یا به دلیل دیگری موهایش را بلند گذاشته باشد. هر کسی که گیسوان بلند دارد، نمیتواند قلندر باشد. به همین ترتیب، لازم نیست هر برج بلندی مناره باشد. امروزه برج های بلندی بر روی مساجد ساخته می شود و مناره نامیده می شود، اما هیچ نوری از آنجا پخش نمی شود، یا فقط پرندگان می آیند و روی آنها می نشینند، یا بلندگوهایی بر روی آنها نصب شده است و حتی از بلندگوها، هیچ کلام روشنگرانه ای شنیده نمی شود، بلکه به جای آن، سخنان تفرقه، کینه و دشمنی پخش می شود. اسم اش مناره است و باید از مناره نور پخش شود، اما به جای نور، تاریکی میشود.
رسول خدا (ص) دو مناره برای امت به یادگار گذاشت: قرآن و اهل بیت (ع). فتنههای هر عصر، نخست اهل بیت علیهم السلام را هدف قرار داده و کوشیدهاند این مناره هدایت را فرو ریزند.
اقدامات احتیاطی خردمندان در مواجهه با فتنههای سهمگین
فتنهها، گرههای ایمان را سست میکنند و باعث میشوند مردم در مورد خدا، پیامبر و دینشان شک کنند. وقتی این فتنه به شکل طوفان درمی آید، کسانی که هوش و بصیرت دارند از معرکه فرار می کنند و فقط سعی می کنند خودشان را در امان نگه دارند. آنها صرفاً به امید امنیت، از مقاومت دست میکشند و بدین ترتیب میدان را برای افراد نادان، سادهلوح و جنایتکار باز میگذارند.
امیرالمؤمنین میگوید وقتی این فتنه طوفانمانند میآید، رعد و برق در درونش دارد. جیغ و داد میکشد تا مردم را تحت تأثیر قرار دهد. فتنه با قدرت به جلو حرکت میکند تا بر مردم تسلط یابد. در چنین هرج و مرجی، حتی اعراب هم برای فرار مجبورند دیشدشه خود را تا زانو بالا بزنند، که باعث میشود پوششی نداشته باشند. امیرالمؤمنین (ع) ضربالمثلهایی به کار بردهاند که وقتی فتنهها فرا میرسند، با تمام قدرت و شدت میآیند و پنهانیهای مردم را آشکار میکنند، آنها را برهنه میکنند، روابط را قطع میکنند، برادر را از برادر دور میکنند، خانهها ویران میکنند و جامعهها از هم میپاشند.
وارد شدن در فتنهها، نابودی است و دوری گزیدن از آنها، دردسر
امیرالمومنین می فرماید در چنین محیطی اگر خودت را از فتنه جدا کنی، بیمار می شوی و اگر وارد فتنه شوی، هلاک می شوی. سپس میگوید کسانی که در فتنه میافتند یا کشته میشوند یا از کشته شدن میترسند. انتقام کشتهشدگان را نمیتوان گرفت، زیرا قاتل ناشناخته است. وقتی قاتل کشته شده در فتنه نامعلوم است، انتقام از چه کسی گرفته خواهد شد؟ اما آنهای که از کشته شدن میترسند و برای خود پناهگاهی میجویند، و افراد حیلهگر و مکار ابتدا به آنها پناه میدهند، و سپس آنها را به سرنوشتی بدتر از فتنه دچار میکنند. اکنون آن که پناه برده پشیمان است که کاش در فتنه ها مرده بود تا اینکه به این ریاکار پناه ببرد. زیرا در پناه او، نه آبرو، نه عزت، نه مال و نه مقامش هیچ چیز باقی نماند.
چگونه در هنگام فتنهها تقوا را رعایت کنیم؟
چگونه انسان میتواند در هنگام فتنه، خود را حفظ کند و تقوا پیشه کند؟ امیرالمؤمنین (ع) رهنمود اش می کند و می فرماید: پرچمدار فتنه نباشید. در شرایط بحرانی، گروههای خاصی از این شرایط برای رسیدن به اهداف خود سوءاستفاده میکنند. همانطور که یک ضرب المثل فارسی می گوید: «ماهیگیر برای گرفتن ماهی، آب را گل آلود می کند»، زیرا ماهی در آب گل آلود نمی تواند تور را ببیند. هرچه این فتنه عمیقتر باشد، مزایای بیشتری برای چنین فرصتطلبانی دارد.
این در سیاست آمریکا مشهود است که برای پیشبرد تجارت، جنگها و بحرانهایی را در سراسر جهان ایجاد میکند. در مقابل، چین به دنبال صلح جهانی است تا مسیرهای تجاری باز برای محصولات خود را حفظ کند. رئیس جمهور آمریکا در همان روز اول پس از ادای سوگند ریاست جمهوری خود، برای یک معامله تسلیحاتی چند میلیارد دلاری – سلاحهایی که فقط در صورت جنگ خریداری میشوند – به مودی و بن سلمان تماس می گیرد. و اگر جنگی در هیچ کجا یافت نشود، رهبرانی مانند ترامپ میتوانند خودشان جنگ را راه بیاندازند. برای برخی افراد، کسب و کار و رفاه ریشه در فتنهها دارند، بنابراین آنها به حامیان، حاملان و نمادهای فتنه تبدیل میشوند.
تنها راه جلوگیری از فتنهها، ارتباط برقرار کردن با مرکز است
برای محافظت از خود در برابر فتنه، خود را از جامعه جدا نکنید. در عوض، به ریسمانی که جامعه را متحد میکند، متصل بمانید. در مواقع فتنه، متصل ماندن به مرکز، امنیت شما را تضمین میکند. من همیشه به مردم توصیه میکنم که در همه جا مرکزیت ایجاد کنند. برای مثال، پنجاب، سند و کویته جمعیت شیعه زیادی دارند، اما هیچ مرکزیتی وجود ندارد. یک مرکزیت در گلگت-بلتستان وجود دارد، هرچند این مرکزیت چندان قوی نیست. با این حال، بسیار مهم است که به مرکز متصل بمانید، در غیر این صورت فتنه شما را از پا در خواهد آورد.
امیرالمؤمنین (ع) دارد دستور العمل در امان ماندن از فتنهها را به ما یاد میدهد: در مواقع فتنه از مرکز منحرف نشوید که در این صورت به دست افراد شرور خواهید افتاد. به دست شیادی که لباس تقوا به تن دارد، خواهی افتاد و مال و آبرو و حتی دین و ایمانت را از بین خواهد برد. اما اگر به مرکز متصل بمانید، هر آنچه دارید میتواند در امان باشد. منظور از اتصال به مرکز چیست؟ ارتباط با مرکز به معنای پیروی از یک رهبر، نمایش وحدت و همبستگی در میان ملت و تبدیل شدن همه با هم به دیواری فولادین در برابر فتنهها است. این راه معقول برای جلوگیری از فتنهها و این تقوای قرآنی و اقدامات حفاظتی است.
از دامهای شیطان بپرهیزید و در دامهای دشمن گرفتار نشوید. از خوردن لقمه های حرام پرهیز کنید. نباید با خوردن لقمه حرام، قصد فریب دیگران داشته باشند. خدایی که این لقمه را حرام کرده، تو را زیر نظر دارد. از چشم مردم میشه فرار کرد، اما از چشم خدا نمیشه فرار کرد.
این خطبه ای از نهج البلاغه بود که به آن اشاره شد، وگرنه هر خطبه ای از نهج البلاغه، تصویری عملی از تقوا ارائه می دهد که بهترین ابزار در تأمین زندگی انسان است. از خداوند متعال دعا میکنیم که به همه ما لیاقت پوشیدن لباس تقوا را عطا فرماید.
خطبه ۲
نقش امام صادق (ع) در انتقال میراث پیامبران
از جمله تمهیداتی که خداوند برای هدایت و حفاظت از زندگی بشر فراهم کرده است، فرستادن پیامبران، نازل کردن کتابهای آسمانی و تعیین سلسلهای از امامان است. اگر امامی فرصت انتقال آموزهها و میراث پیامبران را داشت، آن امام، امام صادق (ع) بود. وی اهداف پیامبران و دیگر امامان را محقق کرد. مسئولیتهایی که خداوند متعال به پیامبران سپرده بود، اغلب به دلیل مشکلات و فتنه هایی که قومهایشان ایجاد کرده بودند، ناتمام ماند. قرآن این سختیها را در بسیاری از جاها منعکس میکند و شرح میدهد که امتها چقدر پیامبران خود را آزار میدادند، و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «هیچ پیامبری به اندازه من آزار ندید.» و همین رنجها بر فرزندان آن، به ویژه علی (ع) و فرزندانش نیز وارد شد. اگر این ملت های ظالم و سرکش نبودند، و اگر افراد وحشی و درنده ای مانند بنی امیه و بنی عباس نبودند، امروز نقشه جهان و تاریخ آن کاملاً متفاوت می بود. آنها تلاش های امامان را خنثی کردند و موانعی بر سر راهشان قرار دادند. حتی امروز هم افراد نادان، منافق و فتنهانگیزی هستند که خود را از امت پیامبر میدانند و ادعای انتساب به ائمه را دارند، اما در مسیر اهداف نبوت و امامت مانعتراشی میکنند.
مکتب جعفریه، نظامی جامع از میراث پیامبران
امام صادق (ع) برای انجام این رسالت تلاش کرد. او میراث و آموزههای پیامبران و امامان را به صورت نظاممند در یک مکتب جامع و بنیان عقیدتی سازماندهی کرد. او اقوال پراکنده دین را به ساختاری تبدیل کرد که بتواند از نظام اجتماعی و دینی پشتیبانی کند. و یک نظام اجتماعی مذهبی به راحتی میتوانست بر روی این ساختار قوی تأسیس شود. اما این اتفاق نیفتاد. هیچ بنایی نتوانست بر اساس ایدئولوژی امام صادق (ع) در جامعه بنا شود. اگرچه مکتب امام صادق (ع) در مدارس دینی تدریس می شد، اما پس از ۱۲۰۰ سال تنها یک نفر به نام امام خمینی (ره) ظهور کرد که موفق شد بر اساس آموزه های امام صادق(ع)، نظام اجتماعی و سیاسی بنا کند.
چالش پیش روی امام صادق (ع) در برقراری نظام اجتماعی
بزرگترین چالشی که امام صادق (ع) در ساختن این نظام اجتماعی با آن مواجه بود، فقدان شور و شوق و به اصطلاح رغبت حکومت اسلامی در میان مردم زمان ایشان بود. با اینکه ایشان در عرض ۳۴ سال، ۴۰۰۰ شاگرد داشت، اما زمانی که امام واقعاً به آنها نیاز داشت، حتی چهار نفر هم با ایشان نبودند. این شاگردان، با پی بردن به دانش و حکمت بینظیر امام صادق (ع)، به محضر ایشان رسیدند و با اخذ مدارک علمی از ایشان، قاضی و مفتی حکومتهای ستمگر زمان خود شدند. اما در اجرای این سیستم از امام حمایت نکردند.
تعداد پیروان واقعی امام صادق علیه السلام در پرتو یک روایت
در جلد دوم اصول کافی روایتی آمده است که حماد انصاری سدیری نقل میکند که به خدمت امام صادق (علیه السلام) رسیده و خودش از شاگردان امام صادق و امام محمد باقر (علیهما السلام) بوده است. او از امام پرسید که چرا در میان جنبشهای مردمی مختلف آن زمان سکوت کرده است. منظور سدیر این بود که چرا امام مانند دیگران نهضتی به راه نمیاندازد و قیام نمیکند. امام صادق (ع) پرسیدند آیا سکوت مرا خلاف شرع می دانید؟ سدیر پاسخ داد: ’’در این زمان، پیروان شما، شیعیان شما، بسیارند، در حالی که بنیامیه ضعیف شدهاند و بنیعباس خود را برای تصرف قدرت آماده میکنند. اگر امیرالمؤمنین علی (ع) به اندازه شاگردان شما شاگرد داشت، قیام میکرد.‘‘
امام صادق (ع) از سدیر خواست تا تعداد پیروان امام را تخمین بزند. سدیر پاسخ داد: شاید صد هزار نفر. امام دوباره پرسید و سدیر این تعداد را به دویست هزار نفر افزایش داد و حتی ادعا کرد که نیمی از جهان اسلام از امام پیروی میکنند. امام صادق (ع) سکوت کرد، سپس از سدیر پرسید که آیا با او به چشمه ای در بیرون مدینه می رود؟ سُدیر موافقت کرد و امام دستور داد یک قاطر و یک الاغ بیاورند. وقتی مرکب آماده شد، سدیر سوار الاغ شد. حضرت فرمود: چرا بر مرکب من نشسته ای؟ سدیر گفت: الاغ برای امام مناسب نیست. قاطر بهتره. اما امام صادق (ع) اصرار داشت که الاغ را ترجیح میدهد، بنابراین سدیر سوار بر قاطر شد.
همچنان که راه میرفتند، وقت نماز فرا رسید و سدیر در کنار آبشخوری توقف کرد. امام صادق (ع) فرمود: «اینجا زمین شوره زار و آب شور است، ما اینجا نماز نخواهیم خواند.» سپس حرکت کردند تا به زمینی رسیدند که خاک آن سرخ بود. در آنجا امام پسری را دید که گوسفندان را می چراند و به سدیر فرمود: «تو ادعا کردی که من نیمی از جهان اسلام را دارم، اگر پیروانی برابر با این گله داشتم، سکوت نمی کردم و قیام نکردن برایم جایز نبود.» پس از نماز، سدیر گوسفندان را شمرد و دید که هفده گوسفند در گله است.
نیاز میل و رغبت برای ایجاد نظام امامت
امام به روشنی بیان کرد که بسیاری مدعی پیروی از ما هستند، اما در میان این پیروان، تمایل واقعی برای ایجاد نظام امامت وجود ندارد. آنها به دلایل شخصی یا فکری به امام نزدیک شدند، نه برای ساختن یک نظام هدایتشده الهی. اگرچه در آن زمان چهار هزار طلبه وجود داشت، اما اکنون باید چهل میلیون طلبه از طریق مدارس علمیه در سراسر جهان، تعالیم امام صادق (ع) را دریافت کرده باشند. اما چند نفر از آنها واقعاً آرزوی نظامی را دارند که امام زمان (عج) ما را به ایجاد آن ترغیب میکند: رغبت تأسیس «دولت کریمه»، یعنی تمایل یک نظام حکومتی بزرگ اسلامی؟ شما باید به درگاه خدا دعا کنید؛ اللهُمَّ إنّا نَرغَبُ إلَيكَ في دَولَةٍ كَريمَةٍ.
غالی مانع بزرگی در مسیر استقرار نظام امامت
امام صادق (ع) فرمود که بسیاری از این به اصطلاح پیروان و شیعیان، غالی هستند – کسانی که در برابر اسلام واقعی شورش کردهاند- آنها نام امامان را میفروشند و بنابراین نمیتوان آنها را شیعه دانست. ما نمیتوانیم روی حمایت آنها حساب کنیم. مردم از نام امامان استفاده میکنند، از نام کربلا و نجف استفاده میکنند، اما با شیادانی مانند ابوسلمه خراسانی بیعت میکنند که از نام اهل بیت (ع) برای آمادهسازی لشکر برای بنی عباس استفاده کرد. امام (ع) فرمود: «ابوسلمه از ما نیست» و مغیره بن سعید و ابوالخطاب را که به نام امام باقر (ع) حدیث جعل کردند، لعنت کرد.
امروز هم همینطور است، حتی امروز هفده نفر پیرو واقعی پیدا نمی شود، بازار پر از شیادانی است که با نام امامان از بالای منبرها تجارت می کنند. آیا میتوانیم آنها را شیعه بدانیم؟ این یک تراژدی است.
ایجاد نظام امامت خصوصی ضروری است
چه چیزی مانع از آن میشود که شیعیان پاکستانی نظام امامت را در بین خود برقرار کنند؟ در جوامع و خانههای خودتان، جایی که هیچکس جلوی شما را نمیگیرد، میتوانید این سیستم را ایجاد کنید. حتی اگر در اسلام آباد قابل اجرا نباشد، میتوان آن را به صورت محلی اجرا کرد. اما این امر نیاز به رغبت دارد – و متاسفانه این رغبت وجود ندارد. امام زمان (عج) ما را به دعا برای ایجاد رغبت در جهت تشکیل حکومت اسلامی که مایه عزت اسلام و ذلت دشمنان آن باشد، فرا میخواند.
اگر امام صادق (ع) در فصل انتخابات حاضر شوند و بپرسند چند نفر با من هستند و چند نفر با طاغوت؟ پس حقیقت تلخ این ماجرا روشن خواهد شد. این بیعلاقگی در تمام دوران امامت ادامه داشته است. در نهایت، خداوند (ج) ممکن است هنگام پس گرفتن موهبت امامت بپرسد: «چرا به امامان نیاز دارید در حالی که با آنها مانند خدایان رفتار میکنید، اما از زندگی تحت نظام آنها امتناع میورزید؟» اگر واقعاً رغبت را در درون خود پرورش دهیم، امام زمان ظهور خواهد کرد. رغبت صرفاً در گفتار نیست، بلکه با گرایش رفتاری و تمایل عملی مرتبط است. اگر چیزی را بخواهی، آن را دنبال خواهی کرد. بدون رغبت، نمیتوان به آن دست یافت. اگر چنین رغبت وجود داشت، ما امروز نظام امامت را داشتیم، فقط عقیده امامت یا رسومات امامت نداشتیم. خداوند وعده داده است که نظام الهی را در زمین اجرا خواهد کرد، اما شرط آن این است که مردم زمین تمایل به برقراری این نظام داشته باشند. از خدا بخواهید که در درون ما میل و رغبت به ’’دولت کریمه‘‘ ایجاد کند.