تقوا نام حفاظت است نه حماقت. امام خمینی رحمه الله می فرمایند روزگاری تقوا را به معنای حماقت می دانستند تا حفاظت. احمق ها را باتقوا می دانستند و یکی از ویژگی های احمق این است که نه خودش از فتنه ها در امان است و نه از دیگران می تواند محافظت کند. بلکه، اولا او خودش مرکب فتنه ها می شود و ثانیا با تغذیه به فتنه ها آنها را قوی تر می کنند.
راههای که فتنه از طریق آنها جامعه را ویران می کند

حجت الاسلام و المسلمین استاد سید جواد نقوی
مدیر جامعه عروة الوثقیٰ لاهور
مسجد بیت العتیق
لاهور، پاکستان
خطبات نماز جمعه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴
خطبه 1: راههای که فتنه از طریق آنها جامعه را ویران می کند
انسان از جهات گوناگون با خطرات گوناگون مواجه است و همانطور که ما اقدامات حفاظتی مختلفی را برای اموال خود، خانه یا سلامت خود در نظر می گیریم، خداوند نیز به نسبت هر خطری برای انسان تدابیر حفاظتی مقرر داشته است. زندگی انسان با تهدیدات خاصی مواجه است که مخرب هستند و به زندگی انسان پایان می دهند.
آثار فتنه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شوند
انسان ها هم از درون و هم از بیرون با تهدیداتی روبرو هستند. اما خطرات بیرونی مرگبارتر از خطرات درونی است. خطر بزرگی که هم در زندگی فردی و هم در زندگی جمعی گریبان انسان را می گیرد، فتنه است و فتنه آنقدر خطر مرگبار است که حتی می تواند انسان را بکشد و آثار این فتنه برای نسل های آن باقی بگذارد. فتنه ها مانند خطرات جزئی نیستند که موقتاً پدید آیند و سپس آثار خود را به همراه داشته باشند. بلکه، فتنه اثرات ماندگاری در طول نسلها دارد. نمونه بارز آن حکومت استعماری بریتانیا بر شبه قاره بود – میراث بردگی ذهنی و فرهنگی آن هنوز در تمام ادیان و جوامع وجود دارد، که بسیاری از آنها ناآگاهانه به آن افتخار می کنند. این باعث نابودی دنیا و آخرت آنها شده است. فتنه مثل بیماری بلکه بدتر از آن است. اگرچه بیماری تنها بر یکی از اعضای یک خانواده یا کل خانواده تأثیر می گذارد، اما بیماری بعضی فتنه ها آنقدر شدید است که نسل های کامل را نابود می کند.
راه در امان ماندن از فتنه تقوا است
خداوند متعال برای حفظ خود از چنین فتنه ای، نظام تقوا را قرار داده است که در آیه 25 سوره انفال به آن اشاره شده است.
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ {25}
خود را از این فتنه حفظ کنید که مختص ظالمان نیست، بلکه علاوه بر ظالمان، مستضعفان نیز در چنگال این فتنه خواهند افتاد.
اگر چه ستمگران شروع کننده فتنه هستند، اما عواقب آن تنها به آنها محدود نمی شود، بلکه در نهایت بر مظلومان نیز تأثیر می گذارد. فقط متقیان قرآنی از این گونه فتنه ها در امان هستند، یعنی اگر تقوای مورد نظر قرآن در درون انسان باشد، آن موقع انسان می تواند از این فتنه ها در امان باشد. اما اگر تقوای قرآنی نباشد، بلکه تقوای اخلاقی در درون انسان باشد، انسان ندانسته قربانی آن میشود و یا حتی هیزم آتش این فتنه میشود.
بزرگترین احمق، بزرگترین پارسا؟
امام خمینی رحمه الله می فرمودند قبل از انقلاب در بین مردم رایج بود که هر کس حماقت اش بیشتر باشد تقوایش بیشتر می شود. این مفهوم تحریف شده تقوا خود به خود در بین مردم رواج پیدا نکرد، بلکه رواج داده شد که افراد جاهل و ناآگاه پرهیزگارند و این مفهوم امروزه نیز رواج دارد. متقی واقعی کسی است که آگاه، دانا، باهوش و زیرنگ باشد و نیرنگ های دشمن را درک کند. از آنجا که تقوا نوعی محافظت است، بدون بصیرت به دست نمی آید. پارسایان نادان نیز قربانی فتنه می شوند و حتی آتش فتنه را برافروخته می کنند. همانطور که حضرت علی (ع) در حکمت اول نهج البلاغه می فرماید: كـُنْ في الفتـْنَةِ كابْنِ اللبُوْنِ، در زمان فتنه مانند ابن اللّبون (بچه شتر نر كه دو سالش تمام شده و مادرش بچه اى را كه پس از آن زائيده شير مى دهد) باش لا ظهْرٌ فـَيُرْكـَبَ ولا ضَرْعٌ فـُيحْلبَ، كه نه پشت (توانائى) دارد تا بر آن سوار شوند، و نه پستانى كه از آن شير دوشند. هنگام فتنه و تباهكارى طورى رفتار كن كه فتنه جويان در جان و مال تو طمع نكنند. یعنی هدف از گفتن این بود که اسباب فتنه ها نباشید و به فتنه ها تغذیه نکنید.
تقوا نام حفاظت است نه حماقت
تقوا نام حفاظت است نه حماقت. امام خمینی رحمه الله می فرمایند روزگاری تقوا را به معنای حماقت می دانستند تا حفاظت. احمق ها را باتقوا می دانستند و یکی از ویژگی های احمق این است که نه خودش از فتنه ها در امان است و نه اجازه می دهد دیگران در امان باشند. بلکه، اولا او خودش مرکب فتنه ها می شود و ثانیا با تغذیه به فتنه ها آنها را قوی تر می کند.
در عصر امروز نقش اینجور احمق ها بسیار پررنگ است. چه قدر افراد هستند که به اختلاف دامن می زنند و چه قدر احمق ها هستند که طعمه فتنه ها می شوند؟ این به وضوح در شبکه های اجتماعی قابل مشاهده است.
ظهور فتنه از دیدگاه نهج البلاغه
امام علی علیه السلام در خطبه ۱۵۱ نهج البلاغه چگونگی وقوع فتنه را بیان می کند. این خطبه بینش اجتماعی در مورد چگونگی پرورش فتنههایی که برای جامعه بشری مخرب هستند را ارائه میدهد. امیرالمؤمنین با مشاهده نشانه های حاملگی فتنه ها در جامعه، در این خطبه به تشریح تولد آن می پردازد. همانطور که سیاستمداران امروزی ادعا می کنند که خاورمیانه در شرف «تولد دوباره» است، آنان این را در چارچوب شرایط امروزی می بینند، زیرا نطفه خاورمیانه برای تولد جدید در رحم مادرش قرار داده شده است. البته گاهی اوقات، این طرح ها با شکست مواجه می شوند، مانند شکست های گذشته آمریکا در خاورمیانه یا فروپاشی «معامله قرن». اما اکنون آنها اعتماد بیشتری به این قضیه دارند. این تنها به یک منطقه محدود نمی شود، بلکه در مورد پاکستان و کل امت اسلامی صدق می کند. هنجارهای اجتماعی حاکم بر فتنه فراتر از دین است. آنها قوانین الهی هستند که برای همه جوامع اعمال می شود. برخی از جوامع عقیم هستند و قادر به تولید چیزی نیستند. اما کشورهایی مانند پاکستان زمینه مناسبی برای ایجاد فتنه هستند.
ثُمَّ يَأْتِي بَعْدَ ذَلِكَ طَالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ وَ الْقَاصِمَةِ الزَّحُوفِ، فَتَزِيغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا وَ تَلْتَبِسُ الْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا. مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ وَ مَنْ سَعَى فِيهَا حَطَمَتْهُ، يَتَكَادَمُونَ فِيهَا تَكَادُمَ الْحُمُرِ فِي الْعَانَةِ قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ وَ عَمِيَ وَجْهُ الْأَمْرِ. تَغِيضُ فِيهَا الْحِكْمَةُ وَ تَنْطِقُ فِيهَا الظَّلَمَةُ وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا وَ تَرُضُّهُمْ بِكَلْكَلِهَا.
’’سپس فتنه اى سر برآورد كه سخت لرزاننده، در هم كوبنده و نابود كننده است، كه قلب هايى پس از استوارى مى لغزند، و مردانى پس از درستى و سلامت، گمراه مى گردند، و افكار و انديشه ها به هنگام هجوم اين فتنه ها پراكنده، و عقايد پس از آشكار شدنشان به شك و ترديد دچار مى گردد. آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مى شكند، و كسى كه در فرو نشاندن آن تلاش مى كند، او را در هم مى كوبد.
در اين ميان فتنه جويان چونان گورخران، يكديگر را گاز مى گيرند، و رشته هاى سعادت و آيين محكم شده شان لرزان مى گردد، و حقيقت امر پنهان مى ماند. حكمت و دانش كاهش مى يابد، ستمگران به سخن مى آيند، و بيابان نشين ها را در هم مى كوبند، و با سينه مركب هاى ستم، آنها را خرد مى نمايند. تك روان در غبار آن فتنه ها نابود مى گردند، و سواران با قدرت در آن به هلاكت مى رسند‘‘.
امام علی (ع) در ادامه بیانات خود در این خطبه می فرماید: فتنه ای فتنه دیگری را به وجود می آورد، همچنان که بیماری در بدن، بدن را بیشتر ضعیف می کند و راه را برای بیماری های دیگر هموار می کند. وی نسبت به وقوع زلزله ای به شکل فتنه هشدار می دهند که فتنه حتی قوی ترین ساختمان ها را در هم خواهد شکست. این فتنه در دل مردم تردید و آشفتگی ایجاد می کند. حتی کسانی که اعتقادات قوی دارند نیز دچار تردید می شوند. ساختمان های اعتقادی در هم می شکند. مردم حتی روی حرف های خودشان هم توافق ندارند – صبح یک دیدگاه دارند و شب دیدگاه دیگر. وقتی این فتنه قوی تر می شود، تمایز بین حق و باطل از بین می رود، باطل به حق تبدیل می شود و حق به باطل. حتی نرمش با عوامل فتنه نیز خطرناک است، چنانکه قرآن از گرایش به ظالمان هشدار می دهد و می فرماید: اگر در دل های شما تمایلی به سوی ظالمان ایجاد شد، شما نیز در ظلم آنان شریک خواهید بود و آتش فتنه شما را فرا خواهد گرفت.
مشکل در تشخیص حق از باطل در جامعه ای که گرفتار فتنه شده است
امام علی (ع) می فرمایند مردم با گاز گرفتن همدیگر – مانند الاغ تحت فشار بار – به فتنه می پردازند. هنگامی که بر افراد درگیر در فتنه فشار وارد می شود، آنها یخه دیگران را می گیرند. امام (علیه السلام) اسلام را ریسمانی توصیف می کند که به وسیله اعتصام آن، اراده خداوند را با تلاش انسان پیوند می دهد. هدف ما دستیابی به حفاظت از طریق این ریسمان الهی است. اما در زمان فتنه، گرههای این ریسمان باز میشود و آن را بیاثر میکند، اگرچه در بین مردم باقی میماند. پس از این، جامعه دچار سردرگمی می شود و نمی تواند حق و باطل را تشخیص دهد. در چنین شرایطی مردم اغلب می گویند چه خبر است؟ -این نشانه بارز یک فاجعه اجتماعی است.
يَضِيعُ فِي غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ وَ يَهْلِكُ فِي طَرِيقِهَا الرُّكْبَانُ، تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضَاءِ وَ تَحْلُبُ عَبِيطَ الدِّمَاءِ وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّينِ وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْيَقِينِ. يَهْرُبُ مِنْهَا الْأَكْيَاسُ وَ يُدَبِّرُهَا الْأَرْجَاسُ، مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ كَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ. تُقْطَعُ فِيهَا الْأَرْحَامُ وَ يُفَارَقُ عَلَيْهَا الْإِسْلَامُ. بَرِيئُهَا سَقِيمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِيمٌ. بَيْنَ قَتِيلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِيرٍ، يَخْتِلُونَ بِعَقْدِ الْأَيْمَانِ وَ بِغُرُورِ الْإِيمَانِ.
’’ فتنه ها با تلخى خواسته ها وارد مى شود، و خون هاى تازه را مى دوشد، نشانه هاى دين را خراب، و يقين را از بين مى برد. فتنه هايى كه افراد زيرك از آن بگريزند، و افراد پليد در تدبير آن بكوشند. آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است، در آن پيوندهاى خويشاوندى قطع شده، و از اسلام جدا مى گردند، فتنه ها چنان ويرانگرند كه تندرست ها بيمار، و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند. در آن ميان كشته اى است كه خونش به رايگان ريخته، و افراد ترسويى كه طالب امانند، با سوگندها آنان را فريب مى دهند، و با تظاهر به ايمان آنها را گمراه مى كنند.‘‘
امام می فرماید در جامعه هدایت شده، حق و باطل روشن است. اما فتنه مردم را کور می کند، چشمه های حکمت را می خشکاند و جهل را جایگزین آن می کند. در باب حکمت، همان گونه که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است، حکمت، دانشی است محکم و عقلانی که دلیل و مدرک آن را ثابت می کند. امام علی (ع) می فرمایند وقتی فتنه در اوج است، مردم به عقلا و علما روی نمی آورند. در نتیجه جهل گسترش می یابد و افراد نادان و احمق بر مسائل دینی، اجتماعی، سیاسی و معنوی مسلط می شوند.
فتنه مانند زلزله جامعه را ویران می کند
نمونه بارز آن در ماه رمضان اخیر بود، جایی که در برنامه های تلویزیونی زنانی با لباس اندک حضور داشتند که در مورد احکام روزه با مفتی ها و روحانیان بحث می کردند. گفتگوهای آنها، اغلب غیرمنطقی و مضحک، عموم را به سمت فتنه سوق می داد. امام علی (ع) چنین فتنه را زلزله ای توصیف می کند که همه چیز را ویران می کند و نالایق ترین افراد را در منبرها و صحنه ها و شبکه های تلویزیونی به میدان می آورد.
دوران امام علی (ع) با فتنه های شدیدی همراه بود و وی بینش عمیقی نسبت به پیدایش، گسترش و چگونگی مصون ماندن مؤمنان از فتنه ها ارائه کرد. او در بخش پایانی خطبه خود، تقوا را رمز محافظت از فتنه می داند.
خطبه 2:
هم شیعه و هم سنی از فتنه غلو و افراط گرایی رنج می برند
امام علی (ع) از فتنه غالی ها و ناصبی ها هشدار داد و فرمود:
وَ قَالَ عليه السلام: هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ
غلو و افراط گرایی چهره شیعه را مخدوش کرده است، همانطور که تعصب گرایی اهل سنت را فرا گرفته است. افراط گرایی در هر دو طرف معیارهای هویت را تغییر داده است: در میان شیعیان، کسی که دست به غلو و افراط گرایی نمی زند، غالباً پیرو واقعی اهل بیت(ع) تلقی نمی شود. در میان اهل سنت، کسی که نسبت به اهل بیت علیهم السلام اظهار تنفر نداشته باشد، رافضی نامیده می شود. اکنون برای برخی سنی بودن به معنای مدح نمودن دشمنان اهل بیت (ع) از جمله بنی امیه و بنی مروان است. این دو فتنه – افراط گرایی و تعصب گرایی – هر دو فرقه بزرگ اسلام را در تنگنا قرار داده است.
اهل بیت علیهم السلام از شر غلو هشدار می دهند
از پیامبر اکرم(ص) تا امام مهدی(عج)، همه ائمه اهل بیت(ع) پیوسته از شر غلو و افراط گرایی هشدار داده اند.
از امام رضا (علیه السلام) نقل شده است:
همدانی از امام رضا (ع) درباره ادعاهای نادرستی که مردم نسبت به ائمه می کنند، به ویژه این تصور که مردم بندگان ائمه هستند نه خدا، پرسید. امام چنین ادعایی را به شدت تکذیب کرد و گفت که او و اجدادش همیشه فقط خدا را میپرستیدند. وی استدلال می کرد که اگر امامان مردم را خدمتگزار خود بدانند، دیگر نیازی به بیعت نخواهند داشت – که دلیلی بر این است که آنها خدا نیستند، بلکه رهبران منصوب خدا هستند. وی تاکید کرد: پذیرش ولایت ائمه نباید موجب افزایش جایگاه آنان شود.
این موضوع امروزه بسیار مشکل ساز است، زیرا برخی از مداحان همچنان به اشتباه ادعاهای مبالغه آمیز را به ائمه نسبت می دهند.
روایات بیشتر:
• در روایت یازدهم امام صادق (ع) با اشاره به امام باقر (ع) و پیامبر (ص) فرمودند که دو گروه هرگز مورد شفاعت پیامبر قرار نمی گیرند: حاکمان ستمگر و غالیان (کسانی که در مقام ائمه غلو می کنند).
روایت دوازدهم: امام صادق(ع) بر تقوا، احترام به عظمت خداوند، تکریم و تعظیم پیامبر اکرم(ص) تاکید فرموده و کسی را برتر از انان ندانسته و محبت به اهل بیت(ع) را با عدالت توصیه می کند. و فرمود که نباید برای امامان ادعایی کرد که خودشان ادعا نکرده اند. اگر کسی این کار را بکند در روز قیامت بدون اهل بیت برانگیخته می شود.
• روایت 13 پیام روایت 12 را تقویت می کند.
• روایت 14: امام صادق (ع) می فرماید حتی حضور در مجلس غالیان برای بیرون راندن فردی از دین کافی است. سپس از پیامبر (ص) نقل می کند: دو گروه خارج از اسلام هستند – غالی و قائلین به تقدیر مطلق.
اهل بیت (ع) بندگان خدا هستند
• روایت 15: حضرت علی (ع) هشدار می دهد که در مورد ما غلو مکن و بگو ما بندگان خدا هستیم و تحت ربوبیت او زندگی می کنیم.
• روایت 16: امام صادق (ع) نام دروغگویان معروف زمان خود را – مغیره بن سعید، حمزه بن بروری، حارث، عبدالله بن حارث و ابوالخطاب – ذکر کرد و این حقیقت را برجسته کرد که آنها هزاران حدیث را به نام امامان جعل کردند تا عقائد خود را تبلیغ کنند. این روایات ساختگی اغلب در کتب حدیث آمده است.
در اسلام شیعه هیچ روایتی بدون تحقیق پذیرفته نیست
ائمه علیهم السلام تصریح کرده اند: شیعه هر حدیثی را کورکورانه قبول نمی کند. هر یک روایت را باید با قرآن سنجید و علاوه بر آن اعتبار و صداقت راوی آن را دید. هر روایتی که با قرآن مخالفت کند باید رد شود. متأسفانه امروزه بسیاری از مردم این اصل را نادیده گرفته و به صورت گزینشی احادیث غلو را ترویج می کنند تا جایی که حتی از افراد مشهور نیز چنین روایات ساختگی را می شنویم.