اما مهم است که بدانیم چگونه از فتنه اجتناب کنیم. فتنه یک آتش اجتماعی است که می تواند جامعه را تبدیل به خاکستر کند، بنابراین برای جلوگیری از آن اقدام کرد. و نام این اقدام تقوا است.
فتنه کشنده ترین بیماری جامعه است، تقوا تنها راه دوری از فتنه ها است

حجت الاسلام و المسلمین استاد سید جواد نقوی
مدیر جامعه عروة الوثقیٰ لاهور
مسجد بیت العتیق
لاهور، پاکستان
خطبات نماز جمعه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴
خطبه اول: فتنه کشنده ترین بیماری جامعه است، تقوا تنها راه دوری از فتنه ها است
خطبه دوم: تبرئه جوی امام علی (ع) از غالیان
مرگبارترین چیزهایی که می تواند منجر به نابودی زندگی انسان شود و در جاهای متعدد قرآن کریم بیان شده است، یکی از مرگبارترین چیزها فتنه است. فتنه، جامعه انسانی را ویران و تباه می کند. فتنه برای زندگی فردی انسان و همچنین برای زندگی اجتماعی آن ویرانگر است. قرآن تأکید کرده است که زندگی انسان، چه زندگی فردی و چه زندگی جمعی، در هر جنبه و زمینه ای در معرض فتنه و آزمایش است. یعنی فتنه امری نهایی است که زندگی انسان از آن فرار نمی کند. نوع انسان از فتنه جدایی ناپذیر است. و این از ضروریات زندگی انسان است.
معنای لغوی فتنه
مقصود از فتنه در لغت عبارت است از حرارت دادن به چیزی، ذوب شدن و جدا کردن چیزهای مخلوط در آن. مانند فلزات وقتی از زمین استخراج می شوند چیزهای زیادی در آنها مخلوط می شود با ذوب کردن آنها در آتش چیزهای مخلوط را از آن جدا می کنند این را ’فتن‘ می گویند.
تجزیه و تحلیل جوامع و تشخیص بیماری ها در آنها ضروری است
اختلاط در جوامع بشری که افراد زیادی با عقاید و ایدئولوژیهای مختلف در کنار هم زندگی میکنند امری ضروری است و در پی آن وجود فتنه ها قطعی است، زیرا نشانههایی از ادیان مختلف، فرهنگها و آیینهای مختلف نیاکان ما وجود خواهد داشت. در چنین جامعهای، انسان باید هوشیار باشد تا خود را از فتنه ها در امان نگه دارد، زیرا این فتنهها میتواند منجر به ویرانی عظیم شود. پس باید جامعه خود را تحلیل کنیم. و بیماری هایی که در آن یافت می شود باید با تجزیه و تحلیل تشخیص داده شوند. اما متأسفانه آسیب شناسی اجتماعی و انسانی اغلب مورد غفلت علما قرار می گیرد و در تشخیص آسیب های جامعه ناکام می ماند. در حالی که ما ابزارهای تشخیصی و واکسیناسیون جامعی را برای محافظت از سلامت جسمانی خود ایجاد کردهایم، همچنین باید آسیبهای اجتماعی را شناسایی کرده و به آنها رسیدگی کنیم و اهمیت بیماریهای اجتماعی را برای محافظت از جامعه در برابر بحرانهای مختلف اجتماعی درک کنیم.
برای رسیدن به این هدف، باید راه اندازی علوم اجتماعی از جمله آسیب شناسی اجتماعی را در اولویت قرار دهیم و نهادهایی ایجاد کنیم که بتوانند درمانگران اجتماعی را آموزش، ارزیابی و توسعه دهند. متأسفانه، جناح های مذهبی در جامعه ما علاقه چندانی نشان نمی دهند. جمعیت شهری کلا بی تفاوت است، در حالی که جوامع روستایی حتی با مفهوم جامعه شناسی آشنا نیستند. این فقدان دانش اولیه، جامعه ما را از اصول علمی-اجتماعی خالی میکند.
تقوی شفای جامعه پر از بیماری است
جامعه ای که اختلاط در آن وارد شده جامعه ای است بیماری زا و اختلاط عمر چیزی را کوتاه می کند. مواردی که برای ترکیب جامعه ضروری است باید افزایش یابد و باکتری ها و میکروب هایی که تار و پود جامعه را تخریب می کنند، تشخیص داده و از جامعه حذف شوند. جامعه بیشتر از بدن انسان در معرض بیماری ها است زیرا درهای جامعه به روی بیماری ها باز است در حالی که بدن دارای سیستم دفاعی طبیعی است. خداوند در بدن و خارج از بدن یک سیستم حفاظتی در خلقت قرار داده است که به طور خودکار به کار خود ادامه می دهد و انسان را از بیماری ها حفظ می کند. اما چنین سیستم امنیتی خودکار برای امنیت جامعه وجود ندارد، بنابراین حتی یک ویروس جزئی جامعه را نابود می کند. سیستم امنیتی که خداوند متعال برای حفظ جامعه ایجاد کرده تقوا است که خود انسانها باید آن را پیاده کنند.
فتنه از ضروریات جامعه بشری است
این فتنه یکی از بیماری های اجتماعی است که تار و پود جامعه را ویران می کند. و وقوع فتنه حتمی و قطعی است. قرآن کریم در آیات آغازین سوره عنکبوت می فرماید:
أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ
’’آيا مردم پنداشته اند، همين كه بگويند:ايمان آورديم.[به حال خود] رها مىشوند و آنها آزمايش نمىشوند؟‘‘
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ
’’قطعاً كسانى را كه پيش از آنها بودند آزموديم، پس به طور حتم خدا كسانى را كه [در ايمانشان] راست گفتند ،مشخصّ مىكند و بى گمان، دروغگويان را [نيز] معلوم مىكند‘‘
’’وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ‘‘ یعنی آیا آنها گرفتار فتنه ها نمی شوند؟ البته که خواهند شد. زیرا قبل از آن هم همه ملت هایی که آمدند دچار فتنه شدند. زیرا برای اینکه بدانیم چه کسی در جامعه مؤمن و چه کسی منافق است، باید جامعه را در معرض فتنه قرار داد. جامعه باید مورد آزمایش قرار گیرد. این سنت الهی است.
راه حل جلوگیری از فتنه ها
اما مهم است که بدانیم چگونه از فتنه اجتناب کنیم. فتنه یک آتش اجتماعی است که می تواند جامعه را تبدیل به خاکستر کند، بنابراین برای جلوگیری از آن اقدام کرد. و نام این اقدام تقوا است.
امروزه همه روشنفکران و اصحاب رسانه معتقدند که این دوران، دوران فتنه هاست. نسل امروز همانقدر با فتنه هایی روبه رو است که نسل های گذشته مجبور به رویارویی با آن نبودند. لذا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) نیز برای دوری از فتنه ها راهنمایی کرده است. زیرا دوران امیرالمومنین(ع) دوران فتنه ها نیز بوده است. جامعه ای که 40 سال پس از رحلت رسول خدا(ص) توسط رسول خدا شکل گرفت، آن جامعه دچار بیماری های مهلک و فتنه های شدید شد.
غزه بزرگترین آزمون دوران امروز است
در عصر امروز، بزرگترین فتنه ای که مؤمن و منافق را کاملاً از هم جدا کرده است، فتنه جنگ غزه است. نبرد غزه یک آزمون و آزمایش است. و این سخت ترین آزمایش برای تمام بشریت ساکن روی زمین است. در این آزمون، اگر جامعه بشری را تحلیل کنیم، کل جهان به دو قسمت تقسیم می شود، یک طرف مقاومت و حامیان مقاومت قرار دارد و در طرف دیگر کل جهان. چه مسلمان و چه کافر، چه موحد و چه بت پرست، چه غربی و چه شرقی، همه در این آزمایش قرار گرفته اند و فقط کسانی که متقی و مؤمن واقعی هستند و در صف مقاومت ایستاده اند از این امتحان عبور می کنند.
به تصویر کشی تولد فتنه در نهج البلاغه
امیرالمؤمنین تصویر بسیار زیبایی از تولد فتنه ها ارائه می دهد که در ابتدا تولد فتنه مانند فرزند انسان یا حیوان است، یعنی فتنه ابتدا به شکل نطفه در می آید، این نطفه به واسطه عواملی به دیگران منتقل می شود و برخی دیگر مانند رحم مادر آن را پرورش می دهند، سپس فتنه به شکل جنین در می آید و در نهایت فتنه به طور منظم متولد می شود، سپس برخی برای شیردادن به آن می آیند و برخی دیگر برای لالایی ها، بعضی ها روی شانه های خود سوار می کنند، او را جوان می کنند و در نهایت فتنه ی قدرتمندی ایجاد می شود.
سپس وقتی فتنه قدرتمند می شود، هیچ کس نمی تواند در برابر آن مقاومت کند. و او به ویران کردن ادامه می دهد. فتنه کور می شود، نمی بیند چه کسی به او غذا داده، چه کسی به او لالایی داده است، همه را تبدیل به خاکستر می کند و کل جامعه در آتش فتنه می سوزد. اکنون پس از فتنه، جامعه دیگر آن جامعه نیست بلکه تبدیل به تلی از خاکستر شده است. و مکان عبرت برای آیندگان می شود.
بنابراین راهکاری که قرآن کریم برای دوری از آتش فتنه ها ارائه کرده است، راهبرد تقوا است.
در آیه 25 سوره انفال می فرماید:
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً ۖ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ {25}
’و از فتنهاى پروا كنيد كه تنها دامنگير ستمكاران شما نخواهد شد [بلكه همه را فرا خواهد گرفت] و بدانيد كه خدا سختكيفر است‘.
چه کسی می تواند از آتش وسوسه ها فرار کند؟
آتش فتنه فقط ستمگران را فرا نمی گیرد، بلکه ظالم و مظلوم، مؤمن و کافر، طرفدار و مخالف، همه گرفتار آن می شوند. تنها کسی که تقوا پیشه کرده باشد می تواند از آتش وسوسه نجات یابد.
امروز ایمان و شرف و حیا و شعور جامعه مسلمان همه در آتش فتنه سوخته است وگرنه چگونه ممکن است اسرائیل در جلوی چشمان مسلمانان اینقدر به غزه ظلم کند و بعد با غرور اعلام کند که او در غزه 39000 کودک را یتیم کرده است، با انداختن بمب بر خیمه های کودکان و زنان موفقیت به دست آورده است درحالیکه همه کشورهای اسلامی تماشا می کنند، خبرهای غزه را گوش می دهند اما لب تکان نمی دهند. به گفته علامه اقبال:
وقتی آتش عشق و محبت و شرف و انسانیت خاموش می شود دیگر تاریکی است نوری وجود نخواهد داشت. و در جامعه اسلامی مسلمانی نخواهد ماند همه اش توده ای از خاکستر خواهد بود.
اینها مسلمان نیستند، انسانیت را از دست داده اند، حیا و شرف از بین رفته است، حالا تلی از خاکستر هستند. چه کسی این مسلمانان را به توده ای از خاکستر تبدیل کرده است همین آتش فتنه ها. فقط تقوا می تواند انسان را از این فتنه ها نجات دهد. و آن هم تقوای اجتماعی و جمعی. اگر همه جامعه تقوا را در خود پرورش دهند، می توان از شر فتنه ها در امان ماند.
خطبه دوم
خطر گمراهی انسان کجا بیشتر است؟
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) برجسته ترین نقش را در نظام تقوا داشته است. هدف اصلی همه انبیا و امامان برپایی نظام تقوا بوده است، اما امیرالمومنین (علیه السلام) هم تقوا را تبیین کرده و حکمت تقوا و هم خطراتی که در راه تقوا است را بیان کرده است. ضمناً ما خطر را در جایی فکر می کنیم که انسان در آنجا امکان لغزش دارد. ولی جاهایی وجود دارد که انتظار لغزش در آنجا نیست، جایی برای لغزش نیست، اما انسان همچنان می لغزد. مثل اینکه شخصی در خانه خودش لیز بخورد و بیفتد و به شدت مجروح شود در حالی که خانه اش جایی برای لیز خوردن ندارد. امیرالمؤمنین در حکمت 117 نهج البلاغه نیز به همین نکته اشاره می کند که در جایی که انتظار لغزش نیست ولی انسان در حال لغزیدن و گمراه شدن است و آن جا خود ذات امیرالمومنین است. امیرالمومنین چنان موجود نورانی و مجموعه ای از شخصیت و کمالات ناب است که چگونه انسان در ذات او لغزش می کند! بدیهی است که این کمبود را در امیرالمومنین نمیتوان یافت، این کمبود در افراد دیگر یافت میشود، افرادی که به سمت شخصیت امیرالمومنین کشیده می شوند، اما میلغزند.
هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ
می فرمایند: کسی که بیش از حد مرا دوست دارد و کسی که از من متنفر است ممکن است بلغزد و به هلاکت بیافتد. غلو و بغض هر دو از فتنه های بزرگی است که امیرالمؤمنین علیه السلام به آن اشاره کرده است. یعنی این هم مصیبتی است که مردم در آن دچار می شوند، عده ای غلو می کنند و عده ای دشمنی و کینه دارند.
بزرگترین تهدید برای ائمه
غلو را همه ائمه اطهار علیهم السلام به طور برجسته ذکر کرده اند که غلو و افراطی گری خطر بزرگی برای مؤمنان است. این افراطی گری چنان در جامعه امروزی جا افتاده است که حتی علما نیز از آن در امان نیستند. یعنی تا علما هم غلو و افراطی گری نکنند، مردم گواهی مؤمن بودن به آنها نمی دهند.
این فتنه از زمان امیرالمومنین شروع شده بود و رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم نیز آن را پیشگویی کرده بود، سپس امیرالمومنین نیز به آن اشاره کردند و بقیه ائمه اطهار علیهم السلام در دوران خود با فتنه غالیان مبارزه کردند و با شدت با آنها برخورد کردند. ائمه اطهار برای حفظ شیعیان از افراط و تفریط تلاش زیادی کردند.
افراطی گری بیماری درونی تشیع
یک نوع بیماری است که از بیرون ایجاد می شود و نوع دیگر بیماری است که از درون منشأ می گیرد. بیماری داخلی زیان آورتر است، اگر چوب را موریانه از داخل بخورد، درمان ندارد. سیستم امنیتی تشیع از بیرون بسیار قوی است. محافظت از تشیع از ناصبی ها، ملحد ها، وهابی ها و دیگر فرقه ها آسان است. شیعیان پاسخ های محکمی برای تهدیدهایی که از جانب فرقه های دیگر متوجه شیعیان می شود، تهمت های مختلفی که به شیعیان می زنند یا تبلیغاتی که علیه آنها می کنند، دارند، اما اگر شیعیان از درون مرضی پیدا کنند و مانند موریانه شروع به خوردن آنها کنند، معالجه آن بسیار مشکل است.
در زمان ائمه اطهار (علیه السلام) بنی امیه و بنی عباس یک تهدید خارجی بودند. بنابراین ائمه از تهدیدها تشیع را حفظ کردند. ائمه اطهار(ع) به همان اندازه که برای مقابله با تهدیدهای بیرونی نیرو صرف می کردند، برای تهدیدات داخلی هم صرف می کردند. مرحوم علامه مجلسی رحمت الله علیه در جلد 25 بحار الانوار باب کاملی را با عنوان غلو تنظیم کرده است.
اصرار ائمه اطهار برای نجات فرزندان از دست غالیان
برخی از احادیث این باب در خطبه های گذشته خوانده شد. از آن جمله مرحوم علامه مجلسی در حدیثی نقل کرده است که رسول خدا (ص) می فرمایند مرا بالاتر از حقم نخوانید و من حقی که دارم از آن بالاتر من را نبرید. خداوند قبل از اینکه مرا به پیامبری بفرستد مرا به بنده خود برگزیده است.
وقتی مردم در مورد ائمه طاهرین غلو می کنند و آنها را به مقام الوهیت بالا می برند، معنایش این است که آنها دیگر بندگان خدا نیستند این یعنی نفی همه مناصبشان.
امام جعفر صادق علیه السلام در حدیث بعدی این باب غلو بحارالانوار می فرمایند: مراقب جوانان و فرزندان خود باشید، مبادا به فتنه غالیان و افراط گران بیفتند. در مقابل خطرات غالیان فرزندان خود حفظ کنید مبادا در دام فساد گرفتار شوند. زیرا غالیان بدترین شر روی زمین هستند. این غالیان چه کار می کنند؟ اولاً عظمت خدا کم می کنند، مقام خدا را پایین می آورند. بارها می شنوید که غالی ضمن بیان فضایل اهل بیت (ع) ابتدا ضعف و ناتوانی خداوند را بیان می کند و العیاذ بالله خدا را پست و کوچک می کند تا اهل بیت را بزرگتر جلوه دهند.
غلو موجب کاهش عظمت خداوند است
این کاری است که روزانه توسط خطبا در روضه ها انجام می شود و در رسانه ها پخش می شود و مردم گوش می دهند، شعار می دهند و تشویق می کنند. اما جای تعجب است که نه علما، نه مدارس و نه مؤمنان هیچکس به آنها واکنش نشان نمی دهد. افزایش منزلت اهل بیت(ع) با کاهش مقام خدا یا تقلیل مقام انبیاء و یا تشبیه اهل بیت(ع) با خدا بزرگترین دلیل بر جهل غالیان است. خدا را نمی توان با کسی مقایسه کرد. هر چه غیر از خدا هست مخلوق خداست. و نمی توان مخلوق را با خالق یکسان دانست. همین طور برخی برای افزایش مقام امامان مقام انبیا را کوچک می شمارند و مقام پیامبران را کاهش می دهند. افرادی که در جامعه کوچک هستند اگر بخواهید آنها را بزرگتر جلوه دهید باید افراد بزرگتر را کوچک بشمارید. اما آنهایی که خودشان بزرگ هستند نیازی به کوچک دیگران ندارند. مثلاً یک مرد کوتاه قد است، می خواهیم ثابت کنیم که او قداش بلندتر است، پس همه قد بلندها را در میان جمعیت بنشانید و بعد بگویید او قد بلندتر است. اینطور بزرگی کسی ثابت نمی شود.
برای اثبات بزرگی امیرالمومنین نیازی به کوچک کردن کسی نیست. نیازی به انکار عظمت کسی نیست. علی خود اش اینقدر بلند است که هیچکس به بلندی خاک پایش نمی رسد. اما غالیان برای اینکه علی (علیه السلام) را بالاتر نشان دهند انبیاء کے هیچ خدا را هم کوچک تر نشان می دهند. این شرک است، این جنایت و کفر است. کسانی که عظمت و قدرت خداوند را انکار می کنند یا از قدرت و عظمت او می کاهند در نزد امام ششم بدترین موجودات هستند.
شرک و کفر بودن غلو
و به یاد داشته باشید که غلو تنها در میان شیعیان وجود ندارد، بلکه اهل سنت نیز به این بیماری مبتلا هستند. و غلو فقط در مورد اهل بیت (علیهم السلام) و یا سایر بزرگان نیست، بلکه در مورد شخصیت های سیاسی و دینی و علما نیز وجود دارد. در مورد فقها غلو می شود، مثلاً علما و فقها را آنقدر بزرگ می کنند که با ائمه برابری می کنند و ائمه را آنقدر بزرگ می کنند که با خدا مساوی می شوند. این غلو و افراطی گری است. امامان جایگاه خود دارند، اهل بیت جایگاه خود دارند، علما جایگاه خود را دارند، پیامبران جایگاه خود را دارند. شما کسی را از حد او بالاتر ببرید این فضیلت او نیست این شرک و کفر است و به خاطر آن انسان از دین خارج می شود.
مقصر بهتر از غالی است
امام صادق (علیه السلام) می فرمایند نسل خود را از دست این غالیان و افراط گرایان حفظ کنید که اینها تباه کاران اند. امام می فرماید: به خدا قسم غالیان از یهود و نصاریٰ و مجوس بدترند. تهدید و فساد غالیان از فساد یهود و نصارا و مجوس بیشتر است حال آنکه یهود و نصارا و مجوس هم شرک می کنند اما شرک غالیان بدتر از آنها است. امام می فرماید: اگر غالی پیش ما بیاید ما قبول اش نمی کنیم، اما اگر مقصر بیاید، مقصر کسی است مقام ائمه را پایین می آورد یا با آنها دشمنی می ورزد، امام می فرماید ما مقصر را قبول می کنیم. نمی گذاریم غالی کنارمان بنشیند، اما مقصر را کنارمان می نشانیم. پرسیدند: ای فرزند رسول خدا، این چگونه است؟ غالی به شما ایمان دارد، شما را ستایش می کند، شما را دوست دارد اما مقصر از شما متنفر است. چگونه این را قبولش میکنی اما آن را نه؟ امام (علیه السلام) استدلال کرد; غالی غلو را عادت کرده، در غلو ما دین را ترک کرده، روزه و نماز را ترک کرده است، اگر هم توبه کند، نمی تواند به راه راست برگردد. چون او دین را کلا رها کرده است. اما مقصر دین را ترک نکرده، به ما توهین می کند، اگر توبه کند به راه راست می آید.
تبرئه جستن امیرالمؤمنین از غالیان
همین طور در حدیث هفتم از باب دهم از جلد 25 بحارالانوار از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل شده است می فرماید: خدایا من از این غالیان بیزارم و کاری به آنها ندارم. گفت: همان گونه که عیسی بن مریم برائت خود را اعلام کرد، من نیز از کسانی که در مورد من دروغ می گویند، برائت می جویم. بعد از آن می فرماید: خدایا آنها را برای همیشه رها کن، از رحمتت دور کن، نعمت خود را از آنها دور کن، مغفرت و بخشش خود را از آنان دور کن.
با این حال، روایات بسیار دیگری در این باب وجود دارد که غالیان را به شدت محکوم می کند و آنها را تبرئه می کند و تاکید می کنند که از آنها دوری کنید.
پس همان گونه که ائمه طاهرین نسبت به غالیان ابراز نفرت کرده اند، ما نیز باید نفرت و دوری خود را از آنان نشان دهیم و گوشه نرمی برای آنان در دل نداشته باشیم.
نفرین امام علی برای غالیان
حال امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد غالیان می فرماید: خدایا آنها را برای همیشه شرمنده کن، رهایشان کن، رحمتت را از آنها بردار، هدایتشان را بردار، مغفرتشان را از آنها بگیر، رحمت و برکتت را از آنها بگیر، یاری خود را از آنها بگیر و آنها را به حال خودشان رها کن. و من از اینها بیزارم.
در این باب روایات بسیار زیادی وجود دارد، اما آنچه در همه روایات مشترک است، کفر غالیان و اظهار برائت از آنان و اصرار بر دوری فرزندان از آنان است.